مقدمه بر ارزیابی طرحها

 اهداف روش های نوین ارزیابی طرح ها

زمانیکه ایدههای متفاوت جهت سرمایهگذاری و انتخاب مطرح گردید؛ سرمایه گذاران به دنبال راه حلهای مختلفی بودند تا بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند. اما وجود پارامترهای فراوان محاسبات را گاهاً آنقدر پیچیده میکرد که تصمیم گیرندگان توان لازم برای تصمیم را نداشتند و یا اطمینانی از درستی تصمیم خود پیدا نمی کردند. از طرف دیگر نگرشهای متفاوت به یک موضوع خاص؛ باعث میشد تا نتایج یکسان حاصل نشود. به عبارت دیگر در مورد یک طرح؛ برخی از محاسبات طرح را اقتصادی جلوه میداد و بعضی دیگر کلاً آن را رد میکرد. این موضوع سبب شد تا دستاندکاران به فکر استاندارد نمودن تعاریف و محاسبات افتادند. اما مشکل اصلی یعنی پیچیدگی عملیات محاسباتی هنوز باقیمانده بود. برای حل این مشکل؛ دو راه حل وجود داشت: روش اول استفاده از یک شیوه یکسان برای همه طرح ها و روش دوم تدوین روش های متفاوت متناسب با ویژگی هر صنعت. استفاده از نرم افزاری مانند کامفار می توانست گزینه ای برای راه حل اول باشد به شرطی آنکه بخش عمده ای از نیاز های همه صنایع را پوشش دهد و محاسبات را درست ، جامع و مانع ارائه نماید. همانطوریکه از ابتدا نیز پیش بینی می شد و این امر در گزارشی تحت عنوان «تطبیق ظوابط تائید طرح با نرم افزار کامفار » به استماع سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در سال 1382 رسانده شد این روش فقط 60 درصد از نیازهای آن موقع را پوشش می داد و تجربه هشت سال گذشته نشان داده است که تغییرات عمده در نحوه تائید طرح ها باعث می شود تا کارآیی روش مرسوم مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد. در نتیجه با توجه به افزایش تنوع طرح ها و تغییرات اساسی در اقتصاد جهانی ، در اکثر موارد روش دوم که کارآمد تر می باشد انتخاب شده است. به همین دلیل  در این به بخش به بیان ویژگی ها، تکنیک ها و ابزارهای جدید ارزیابی و تائید طرح ها پرداخته می شود:
  • هر صنعت خود دارای معیارهای ارزیابی متفاوتی است. بنابر این نه تنها شاخص های عمومی باید محاسبه شوند بلکه معیارهای خاص صنعت نیز در نتایج باید آورده شود.
  • نتایج حاصل از تحقیقات بازار و ارزیابی فنی به عنوان ورودی های ارزیابی مالی قرار می گیرند بنابر این نتایج مندرج در گزارش حاصله با اطمینان بیشتری قابلیت پذیرش را دارد.
  • داده های فنی و بازار و مالی کاملاٌ با هم در ارتباط قرار می گیرند و تغییر در یک قسمت اثر خود را در سایر قسمت ها به خوبی نشان می دهد در نتیجه قسمت های مختلف گزارش توجیهی طرح از انسجام کامل برخوردار بوده و تناقضات و نقائص رفع می شوند.
  • بانک های اطلاعاتی که از این نرم افزارها پشتیبانی می کنند دارای اعتبار بالایی می باشند چون نه تنها اطلاعات طرح ها یقبلی در طرح جدید قابل استفاده است بلکه می توان از اطلاعات بروز استفاده کرد بدون اینکه هزینه و یا زمان بیشتری صرف شود. 
  • با استفاده از امکانات GOOGLE EARTH مکان یابی از دقت بالایی برخوردار می باشد.
  • برآورد هزینه طرح از دقت خوبی برخوردار می باشد.
  • در زمان انتخاب تکنولوژی ، کاربر قادر است همه عوامل را مورد مقایسه قرارداده و بهینه ترین را انتخاب کند.
  • به راحتی قادر است جریان نقدینگی را آنالیز کند.
  • فرصتهای موجود را بشناسد.
  • برای آینده برنامهریزی استراتژیک بازار انجام دهد.
  • در موارد مورد نیاز تأمین منابع مالی از سایرین را آنالیز کند.
  • با سرعت و دقت بیشتری تصمیم سازی کند.
  • یک پروژه را به چند زیر پروژه تقسیم و یا چند پروژه را در یک پروژه ادغام نماید.
  • چون قادر هستند با نرم افزارهای نظارت و کنترل پروژه مانند Primavera ارتباط برقرار نموده و تبادل اطلاعات داشته باشند ، دستگاه نظارت به راحتی می تواند پیشرفت طرح را تعقیب کند. 
  • همچنین چون با نرم افزارهای آنالیز می تواند تبادل اطلاعات داشته باشد می تواند در این مورد به تصمیم سازان کمک قابل توجهی ارائه نماید.
  • بهترین گزینه ها را پیشنهاد می کنند.
  • محلهای تأمین منابع مالی و اقتصادی را مقایسه می کند.
  • بهترین حالت ممکن را برای استفاده از منابع نادر طبیعی؛ منابع نیروی انسانی و منابع مالی که با موقعیتهای اجتماعی؛ رشد اقتصادی و توسعه هماهنگ است؛ انتخاب نماید.
  • از طولانی شدن عمر پروژهها؛ سرمایهگذاری بیش از حد مورد نیاز و از ایجاد ظرفیتهای بالای بدون استفاده اجتناب نماید.
  • از محاسبات پیچیده و جزئی دوری جوید و مطالب را به سادگی درک نماید.
این برنامه ها محدود به آنالیز و پیشبینی مالی برای ارزیابی اقتصادی نمیشود؛ بلکه استفاده از منابع داخلی را با منابع خارجی مورد مقایسه قرار داده و برای منابع؛ هزینههای دوران ساخت و تولید؛ برنامه مجزائی ارائه میدهد و نقطه سربسر برای محصول یا محصولات از نقطه نظر تعداد تولید و هزینه تولید در مقایسه با زمان - هزینه - سرمایه - منابع مالی و همچنین IRR ، NPV ، آنالیز هزینه - فایده، تعیین نقاط تصمیمساز را محاسبه و به صورت جداول و نمودارهای مختلف ارائه مینماید.
 
 اهداف تحلیل مالی
در راستای شرح اهداف یک تحلیل مالی، ابتدا لازم است سه واژه اصلی که از اینجا به بعد، برخورد زیادی با آنها خواهیم داشت، معرفی و تعریف گردند. با فهم کامل این سه واژه، درک سایرمباحث سادهتر خواهد بود.
«سرمایهگذاری» یک تعهد بلند مدت در راستای تخصیص منابع اقتصادی یه منظور ایجاد و تحصیل درآمد خالص (علاوه بر بازگشت مبلغ اولیه سرمایهگذاری) در آینده میباشد. جنبه اصلی این تعهد، انتقال منابع مالی (حاصل از صدور سهام به سرمایهگذاران ـ سرمایه مؤسسین و یا وجوه وام گرفته شده) به داراییهای مولد میباشد. منظور از داراییهای مولد، همان سرمایهگذاریهای ثابت و خالص سرمایه در گردشی است که در مدت استفاده از آنها، وجوه نقد (و به عبارتی درآمد خالص) ایجاد میگردد.
«مطالعات امکانسنجی» به مجموعه مطالعاتی اطلاق میگردد که در نهایت ابزاری جهت سرمایهگذاران و وامدهندگان بالقوه یک پروژه ایجاد میکند که بتوانند تصمیم بگیرند که آیا در این پروژه سرمایهگذاری کنند یا نه و از سوی دیگر این مطالعات منجر به این نتیجهگیری خواهد شد که آیا و چگونه بایستی این پروژه را تأمین مالی نمود.
«تأمین مالی پروژه» به طراحی یک ساختار مناسب مالی اطلاق میگردد که در آن کلیه شرایط و امکاناتی که میتوان توسط آنها وجوهی را در دسترس پروژه قرار داد، در نظر گرفته میشود و در این ساختار توع تأمین مالی اتخاذ شده برای سرمایهگذاران و مؤسسین شرکت بهینه خواهد بود.
پس از آشنایی با این سه واژه به سراغ مبحث تحلیل مالی میرویم. تحلیل مالی و ارزیابی نهایی یک پروژه (بسته به تعریف سرمایهگذاری) شامل برآورد، تحلیل و ارزیالی ورودیهای یک پروژه و خروجیهای آن و درآمدهای خالص ایجاد شده میباشد. هدف اصلی تحلیل مالی، تعیین، تحلیل و تفسیرکلیه تبعات مالی یک سرمایهگذاری است که جهت تصمیمگیری سرمایهگذاران و تأمینکنندگان مالی میتواند مفید واقع گردد. از سوی دیگر تحلیل مالی بایستی در سطح معقولی از اطمینان، در رابطه با موارد ذیل به تصمیمگیرندگان مالی اطمینان دهد که:
1-        جذابترین انتخاب ممکن در رابطه با تصمیمات سرمایهگذاری تحت شرایط عدم اطمینان انجام شده است.
2-        متغیرهای اصلی و کلیدی (بحرانی) از یک طرف و استراتژیهای لازم برای مدیریت و کنترل ریسک تعریف گردیدهاند.
3-        جریان منابع مالی مورد نیاز در ط.ل سرمایهگذاری و فازهای مقدماتی و عملیاتی پروژه تعیین شده و منابع مالی در دسترس به کمترین هزینه و در زمان مورد نظر تأمین و به کاراترین و مؤثرترین روش به مصرف رسیدهاند
لازم به ذکر است که جهت تحقق موارد فوق، مفاهیم مناسب، روشهای تحلیل و اصول کلی برای تحلیل مالی به همراه سطوح مناسبی از قضاوت ذهنی کاربرد خواهد داشت که در بخشهای بعدی بدانها خواهیم پرداخت.
جنبه های اصلی تحلیل مالی و مفاهیم ارزیابی سرمایه گذاری
ارزیابی و تحلیل مالی از آغازیترین نقطه پروژه تا پایانی ترین نقطه آن انجام می گیرد و منوط به یک مرحله خاص نخواهد بود. در حقیقت تحلیل مالی از مراحل تبیین اهداف پروژه استراتژی های بازاریابی منابع موجود محل پروژه تولیدات مورد نظر ظرفیت تولید و تکنولوژی مربوط و مراحل بعدی همواره انجام خواهد شد و در هر نقطه از مراحل فوق که مشخص گردید انجام پروژه صلاحیت مالی واقتصادی ندارد، با قطع کارها، پروژه متوقف می شود. در واقع نباید تحلیل مالی را در نقطه ای آغاز کرد که در صورت رد پروژه از لحاظ مالی، منابع بسیاری به هدر رفته باشد.
جنبه مهم دیگر تحلیل مالی این است که انواع تصمیم گیرندگان مالی، ارزشهای متفاوتی برای انواع معیارهای ارزیابی قائلند و آنها را به نوعی برای خود تعبیر می کنند. تحلیلگر مالی بایستی همواره هوشیار باشد تا از این نیازهای متفاوت آگاهی داشته و آنها را به موقع تامین نماید. از سوی دیگر تحلیلگر مالی نبایستی خود را محدود به خواستهای سرمایه گذاران محدود کرده و بایستی حداقل اطلاعات مالی را که نیاز است به درستی و به موقع ارائه گردد، به کلیه تصمیم گیرندگان مالی ارائه نماید.
علائق گروههای دخیل در پروژه ها
دو گر.ه اصلی در یک پروژه از لحاظ مالی ذینفع و ذی علاقه می باشند:
1-        حقوق صاحبان سهام (ایجاد شده توسط سرمایه گذاران)
2-        وام (تامین مالی شده از طریق موسسات تامین مالی و دیگر منابع مشابه)
این دو گروه علائق متفاوتی در یک پروژه دارند. بعنوان مثال سهامداران بایستی منتظر اعلام سود یک پروژه بمانند و در صورت موافقت صاحبان پروژه در سود آن سهیم شوند. ولی وام دهندگان بدون توجه به سود پروژه منتظر دریافت اصل وام بهره آن هستند. از سوی دیگر سهام دارن معمولا دارای حق رای در پروژه هستند ولی وام دهندگان گاهی محدودیت هایی در منابع مالی قرار می دهند و مواردی از این قبیل. تحلیلگر مالی با توجه به این علائق، اطلاعات مناسب را جهت تصمیم گیری در اختیار آنان خواهد گذارد.
نکته – جهت موفقیت یک سرمایه گذاری، اهداف پروژه بایستی در راستای تامین اهداف اقتصادی و اجتماعی جامعه باشد. بعنوان مثال استفاده موثر و کارا از منابع محدود و کمیاب اقتصادی و ...
معیارهای اصلی برای تصمیمات سرمایه گذاری
از نقطه نظر مطالعات امکان سنجی صنعتی، سرمایه گذاری نه تنها بعنوان یک استفاده بلند مدت از منابع با گرایش به ایجاد سود، می باشد بلکه انتقالات وجوه نقد بایستی نتیجه استفاده مولد از چنین دارایی ها است، در سراسر اجرای پروژه و مطالعات امکان سنجی، توجه به مطالب زیر اهمیت فوق العاده ای دارد:
1-        آیا تضادی مابین اهداف پروژه (شرکت) و اهداف توسعه اقتصادی – اجتماعی در حال و آینده وجود دارد یا نه؟
2-        تا چه میزان استراتژی های پیشنهادی، در جهت حصول اهداف پروژه مناسب و مفید هستند؟ آیا در این راستا استراتژیهای گوناگونی مد نظر بوده اند و چرا این استراتژی برگزیده شده است؟
3-        پروژه چگونه طراحی شده است؟ به عبارت دیگر آیا هدف از اجرای پروژه، مسئله بازاریابی، ظرفی تولید، تکنولوژی و مکان اجرای پروژه و ... با استراتژی اصلی پروژه و منابع در دسترس همخوانی دارد یا نه؟
4-        آیا اجرا ی پروژه موجب استفاده کارا و موثر از منابع اقتصادی می گردد و آیا روش بهتری برای استفاده از ورودی های اصلی مورد نیاز پروژه وجود دارد؟
5-        آیا پیش بینی کل هزینه های سرمایه گذاری – تولید و بازاریابی در سطح اطمینان مورد قبولی انجام شده است؟
6-        آیا کل هزینه های سرمایه گذاری مطابق با محدودیت های مالی موجود می باشد؟
7-        آیا  ساختار جریانهای نقدی ورودی و خروجی پروژه، پاسخگوی حداقل نیازها و انتظارات سرمایه گذاران و تامین کنندگان مالی می باشد؟
8-        آیا  عرضه پول داخلی و خارجی برای ایفای تعهدات مالی در هر زمانی طی پروژه کافی است؟
9-        تا چه میزان بازده های تنزیل شده و بازده های سالانه حسابداری در طی دوره برنامه ریزی زمانی پروژه، نسبت به اشتباهات در برآوردها و طراحی پروژه، تورم، تغییر در قیمت ها و تغییر در محیط تجاری (شامل رقبا، مشتریان، بازار، عرضه کنندگان و سیاست های دولت)حساس است؟
10-      آیا متغیرهای اصلی(بحرانی)تعریف شده اند؟ چه خطراتی این متغیرها را تهدید میکند و چه استراتژی هایی برای مدیریت و کنترل این خطرات (ریسک ها) وجود دارد؟
11-      تبعات مالی ریسک های فوق چیست؟ به عبارت دیگر آیا این موارد خطر، چیزی به هزینه های سرمایه گذاری، نیازهای مالی، هزینه های تولید و بازاریابی اضافه می کند و یاباعث کاهش تولید مورد انتظار، حجم فروشی و قیمت فروشی می گردد؟
نکته – کیفیت تحلیل مالی و ارزیابی سرمایه گذاری اساسا بر قابل اتکا بودن اطلاعات تولید شده و بر روش بکار گرفته شده، بستگی دارد. سیستم حسابداری برخی از اطلاعات فوق را تولید نموده و نقش مهم در تحلیل مالی بازی می کند.
قیمت گذاری ورودی ها و خروجی های پروژه
به منظور مطالعات امکان سنجی، قیمت ها بایستی ارزشهای واقعی اقتصادی ورودی ها و خروجی های پروژه را منعکس سازد.قیمت ها ممکن است به روشهای مختلفی تعریف شوند و این بستگی زیادی به محل استفاده از آنها دارد. سه گروه قیمت ها به شرح زیر وجود دارند:
الف – قیمت های بازار (صریح) و یا قیمت های سایه ای (تلویحی):
قیمت های بازار، قیمتهایی هستند که در بازار وجود دارند و اینکه از تلاقی عرضه و تقاضا به وجود آمده اند، اهمیت ندارد. اگر قیمتهای بازار مخدوش شده باشند (قیمت بازار برای برخی کالاها وجود ندارد)
اقتصاددانان قیمت های سایه ای را معرفی می کنند. در تحلیل مالی قیمتهای سایه ای کاربرد ندارند و تنها قیمت های بازار استفاده می شوند.
ب- قیمتهای مطلق یا قیمتهای نسبی: قیمتهای مطلق بیانگر قیمت یک کالا به تنهایی و بدون توجه به قیمت سایر کالاها می باشد.
قیمتهای نسبی، قیمت یک کالا را نسبت به یک کالای دیگر بیان می کند. هر دو گروه این قیمتها در تحلیل مالی کاربرد دارند.
ج- قیمتها یجاری و یا قیمتهای ثابت: قیمتهای ثابت نشاندهنده ارزش تاریخی دارایی (قیمت در زمان خرید) هستند در حالیکه قیمتهای جاری توسط عامل تورم تعدیل شده اند. هر دوی این قیمتها در تحلیل مالی کاربرد دارند.
برنامه ریزی زمانی و طول عمر پروژه
در هنگام برنامه ریزی یک پروژه، زمان عامل بسیار مهمی است. تحلیلگر مالی، مدت زمانی را برای تحلیل خود در نظر می گیرد که شامل زمانی است که فعالیتهای اصلی پروژه را در آن مدت تحت کنترل و مدیریت خود قرار می دهد و در این برنامه ریزی، مسئله طول عمر پروژه نیز اهمیت بسزایی دارد. در تعیین طول عمر پروژه، عوامل زیر اهمیت دارند:
-          مدت زمانی که مجموعه تولیدات حاصل از پروژه در بازار تقاضا دارند.
-          مدت زمانی که مواد خام در انبار وجود دارند.
-          نرخ پیشرفت فنی پروژه
-          چرخه عمر صنعت و عوامل دیگر
عمر اقتصادی پروژه در برنامه ریزی پروژه مربوط می باشد و در حقیقت مدت زمانی است که پروژه درآمد زاست.
برآورد هزینه های پروژه
در رابطه با برآورد هزینه های پروژه، اینگونه هزینه ها به سه طبقه اصلی تقسیم می گردند. کل هزینه های مرتبط به سرمایه گذاری، هزینه های تولید و هزینه های بازار یابی
کل هزینه های مرتبط به سرمایه گذاری
این بخش از هزینه ها بطور کلی به دو گروه هزینه های اولیه سرمایه گذاری و سرمایه گذاری های مورد نیاز طی فاز عملیاتی، تقسیم می گردد که در ذیل بیشتر توضیح داده می شود:
الف- هزینه های اولیه سرمایه گذاری: این مخارج شامل دارایی های ثابت (هزینه های ثابت سرمایه گذاری بعلاوه مخارج پیش از تولید) و خالص سرمایه در گردش می شود. در این طبقه بندی ، دارایی های ثابت شامل منابعی است که جهت ساخت و راه اندازی یک پروژه سرمایه مورد نیاز می باشد. خالص سرمایه در گردش نیز پاسخگوی وجوه و منابع مورد نباز جهت عملیات کل و یا بخشی از پروژه می باشد.
ب- سرمایه گذاری های مورد نیاز طی فاز عملیاتی: این هزینه ها شامل مخارجی از جمله هزینه های جایگزینی، سرمایه گذاری جهت نوسازی، و تجهیز و توسعه کارخانه می باشد.
هزین های اولیه سرمایه گذاری را برای توضیح و تشریح بیشتر به بخشهای ذیل طبقه بندی می کنند:
الف – 1) هزینه های پیش از تولید: این هزینه ها شامل موارد ذیل می گردند:
1-        مخارج تشکیل اولیه سرمایه از جمله حق ثبت.
2-        مخارج مرتبط با مطالعات مقدماتی از جمله:
-          مخارج مطالعات پیش از سرمایه گذاری
-          حقوق مشاور جهت مطالعات آماده سازی – مهندسی تفضیلی و نظارت بر عملیات نصب و ساخت.
-          سایرهزینه های مرتبط با برنامه ریزی پروژه.
3-        سایر هزینه های پیش از تولید از جمله مخارج سفر – ماموریت ها و غیره.
4-        مخارج راه اندازی آزمایش خطوط تولید
5-        مخارج جایگزینی اثاثه و تجهیزات کارخانه
6-        هزینه های مرتبط با پایان پروژه (کنار گذاری دارایی ها و غیره)
الف -2 ) هزینه های ثابت سرمایه گذاری: این هزینه ها شامل موارد ذیل می باشد:
-          خرید زمین، آماده سازی و بهبود سایت کارخانه
-          مخارج ساختمان و سیویل
-          ماشین آلات و تجهیزات کارخانه و تجهیزات جانبی
-          مخارج مرتبط با دارایی های ثابت از جمله خرید تکنولوژی – سر قفلی و دانش فنی
الف – 3) خالص سرمایه در گردش: خالص سرمایه در گردش از تفاضل دارایی های جاری ( موجودی کالا – اوراق بهای کوتا ه مدت – پیش پرداختها – حسابهای دریافتی و وجوه نقد) و بدهی های جاری ( حسابهای پرداختی شامل حقوق پرداختی و سایر حسابهای مشابه) بدست می آید. هر نوع افزایش در خالص سرمایه در گردش نشانگر وجوه نقد خروجی است که بایستی تامین مالی گردد و هر نوع کاهش در آن بیانگر وجوه نقد ورودی پروژه است که نشانگر منابع مالی است. سرمایه در گردش از طریق حقوق صاحبان سهام و بدهی بلند مدت تامین مالی می گردد.
سرمایه در گردش چگونه محاسبه می شود؟ به ترتیب مراحل زیر اجرا می گردد:
1-        تعیین حداقل روزهای گردش دارایی ها و بدهی های جاری
2-        محاسبه کل هزینه های تولید – هزینه های عملیاتی – و بهای تمام شده کالای فروش رفته (این اقلام از مراحل اجرای پروژه از ابتدا تا پایان و در حداکثر ظرفیت محاسبه می گردد)
3-        تعیین ضریب گردش اجرای دارایی ها وبدهی های جاری که از تقسیم عدد 360 بر عدد بدست آمده از مرحله یک حاصل می شود.
4-        تقسیم اعداد بدست آمده از ردیف 2 بر ضرایب محاسبه شده در ردیف سوم.
5-        کم کردن بدهی های جاری بدست آمده از دارایی های جاری بدست آمده از دارایی های جاری.
هزینه های تولیدی
UNIDO هزینه های تولید رابه 4 بخش تقسیم می کند:
1-        هزینه های کارخانه ای
2-        هزینه های سربار اداری
3-        هزینه های استهلاک
4-        هزینه های تامین مالی
جمع هزینه های سربار اداری، بعنوان هزینه های عملیاتی تعریف می گردند.
هزینه های کارخانه ای:
1-        مواد اولیه ( از نوع هزینه های متغیر است)
2-        دستمزد مستقیم ( از نوع هزینه های ثابت و متغیر است)
3-        سر بار کارخانه ( عموما از نوع هزینه های ثابت هستند)
توجه- به منظور تحلیل جریانات وجوه نقد، کافی است که هزینه ها بصورت سالانه محاسبه گردند. ولی در مرحله مطالعات امکان سنجی، گاهی نیاز به محاسبه هزینه های یک واحد کالای تولیدی است که بیشتر در رابطه با مقایسه این هزینه باقیمت فروش هر واحد کالا می باشد. محاسبه هزینه هر واحد محصول موضوع بحث حسابداری صنعتی یا حسابهای بهای تمام شده است که از حوصله این بحث خارج می باشد.
هزینه های بازاریابی
مخارج مرتبط با کلیه عملیات بازار یابی در این بخش لحاظ می گرددکه به دو گروه مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می شود. این نوع هزینه ها بعنوان هزینه های دوره ای (عدم منظور نمودن در هزینه های تولید) تلقی می گردند.
صورت های مالی اساسی
با وجود اینکه ابزار اصلی در ارزیابی پروژه ها، تحلیل وجوه نقد می باشد، ولی بعضا تحلیل گران مالی نیاز دارند که جهت تصمیم گیری هایشان در رابطه با نوع سرمایه گذاری و تامین مالی از اصول و صورتهای مالی استفاده کنند. سه گروه صورتهای مالی اساسی به شرح زیر وجود دارند:
1-        صورتحساب سود وزیان
2-        تراز نامه
3-        صورت گردش وجوه نقد
روشهای ارزیابی سرمایه گذاری
جهت آشنایی با ابزار های ارزیابی سرمایه گذاری و تحلیل های مالی در ابتدا نیاز است که با مفهوم گردش وجوه نقد آشنا گردیم.
مفهوم گردش وجوه نقد
به منظور ارزیابی سرمایه گذاری ها لازم است که کلیه ورودی های مورد نیاز و خروجی های ایجاد شده در یک دوره زمانی خاص (دوره زمانی برنامه ریزی پروژه)، پیش بینی و ارزیابی گردد. گردش وجوه یا جریانهای نقدی اساسا شامل دریافتهای نقدی (جریانهای ورودی) و پرداختهای نقدی (جریانهای خروجی) می گردد. البته لازم است که مابین جریانهای مالی که مربوط به تامین مالی پروژه می باشد و جریانهای مالی عملیاتی (مخارج و درآمدهای مرتبط با اجرا یا عملکرد پروژه) تمایز قایل شد. جریانهای نقدی مالی از جمله سهام صادر شده (حقوق صاحبان سهام) و وامهای بلند مدت و نیز کاهش یا افزایش در حسابهای پرداختی می باشد. جریانهای نقدی عملیاتی نیز مثل افزایش در خالص سرمایه در گردش یا درآمد فروش و عملیاتی از این قبیل می باشد.
فرض اساسی در مفهوم گردش وجوه نقد این است که پول دارای ارزش زمانی است. این بدان معناست که پولی که امروز در دست ماست، در آینده ارزش واقعی کمتری دارد و بعبارت دیگر با ثابت ماندن مبلغ اسمی پول،ارزش واقعی آن با گذشت زمان رو به کاهش است.این تفاوت را می تواند در قالب درصدهایی که ارزش یک سال را نسبت به سال دیگر می سنجد، نمایش داد.
در نظر بگیرید که حاصل یک پروژه مبلغ F ریال درسال آتی باشد. با فرض تعلق I ریال بهره به این مبلغ خواهیم داشت:
F + I = F ( 1 + r)                       و                 r = نرخ بهره
 
 
در نظر بگیرید CFnارزش اسمی وجوه در سال n باشد و CFpارزش فعلی این وجوه ( خروجی یا ورودی) باشد، با فرض ثابت بودن r  :
 Fp = CFn / (1 + r)n                 یا                        CFp = CFn (1+ r)-n
فرمولهای فوق در رابطه با محاسبه ارزش فعلی از طریق تنزیل وجوه می باشد.
 روش خالص ارزش فعلی (NPV ):
در این روش، خالص ارزش فعلی از تنزیل مابه التفادت جریانهای نقدی ورودی و خروجی حاصل از یک نرخ ثابت بهره(نرخ هزینه سرمایه) و از یک دوره زمانی معینی (زمان برنامه ریزی پروژه) استفاده می شود. عمل تنزیل وجوه از ابتدایی ترین نقطه آغاز پروژه انجام می گیرد. فرمول اصلی محاسبه خالص ارزش فعلی به شرح زیر است:
NPV = ∑ NPV = NCF0 + (NCF1 ×a1) + (NCF2 ×a2) + …+ (NCFn× an)
  
 
 
 عامل تنزیل (a n) از جدولهای تنزیل وجوه که این فرضها را برای سالهای متفاوت و با هزینه های مختلف سرمایه محاسبه نموده اند نیز استخراج می توان کرد. نرخ تنزیل (r) می تواند مساوی با نرخ بهره وامهای بلند مدت در بازار سرمایه باشد و یا مساوی بهره پرداختی (نرخ هزینه سرمایه)توسط وام گیرندگان باشد. اساسا نرخ تنزیل هزینه فرصت سرمایه را منعکس می سازد که نشانگر نرخی است که اگر سرمایه گذاران و یا اعتبار دهندگان، وجوه خود را (مساوی همان وجوه) در جایی دیگر از بازار سرمایه، سرمایه گذاری می کردند، بدست می آوردند، البته با این فرض که ریسک سرمایه گذاری در هر دو مورد یکسان بوده باشد. به عبارت دیگر، نرخ تنزیل از دیدگاه موسسین یک پروژه یا سرمایه گذاران آن، حداقل بازده ای است که از یک پروژه انتظار دارند و کمتر از آن را نمی پذیرند.
 
 
اگر NPV محاسبه شده مثبت بود، سوددهی پروژه بیش از نرخ تنزیل می باشد و بنابراین می توان پروژه را پذیرفت و اگر NPV منفی شد، عکس این حالت صادق می باشد.
این نرخ همچنین شاخصی از سود آوری است و برای مقایسه پروژه ها کاربرد دارد.
نرخ بازده داخلی(IRR):
نرخ بازده داخلی، نرخی است که با استفاده از آن، ارزش فعلی جریانات نقدی خروجی ، برابر با ارزش فعلی جریانات نقدی پروژه می کردد و بعبارت دیگر در آن نرخ،NPV صفر می شود. این نرخ نشانگر سوددهی واقعی پروژه است.بنابراین در آن هنگام انتخاب یک پروژه، پروژه ای انتخاب می گردد که IRR محاسبه شده آن بالاتر از نرخ هزینه سرمایه بعلاوه صرف ریسک مورد نظر باشد. در هنگام انتخاب یک پروژه از بین ساید پروژه ها نیز، پروژه باIRR بالاتر برگزیده می شود.
توجه- IRR و NPV هیچگاه نبایستی بعنوان تنها معیار تصمیم گیری مورد استفاده قرار بگیرند، بلکه در هنگام ارزیابی مالی یک پروژه، بایستی یک تحلیل دقیق و بحرانی در مورد ساختار و زمان وقوع جریانات نقدی تنزیل شده انجام گیرد.
مسئله طبقه بندی پروژه ها:
در هنگام مقایسه دو یا جند پروژه با یکدیگر، ممکن است به این مشکل بر بخوریم که یک پروژه با IRR بالاتر برگزیده شود ولی ساختار جریانات نقدی آن (بعنوان مثال NPV) بهتر از یک پروژه دیگر است ویا بالعکس. بعبارت دیگر گاهی دو یا چند روش ارزیابی از جمله IRR و PV (بعنوان معتبرترین روشهای ارزیابی) با یکدیگر در تضاد قرار می گیرند و با استفاده از هر یک از روشها، طبقه بندی جداگانه و متفاوتی جهت پروژه های مورد نظر انجام می گیرد (نمودار ذیل نمایانگر این مسئله است). لذا در هنگام ارزیابی پروژه ها بایستی با دقت بیشتری این مسائل را مور توجه قرار داد و از مسئله ریسک هر پروژه نیز غافل نماند.
 بازده تنزیل شده حقوق صاحبان سهام:
 
مفهوم جریانات نقدی تنزیل شده می تواند در رابطه با تعیین PV سرمایه گذاری از دیدگاه سهامداران نیز کاربرد داشته باشد. بازده نقدی سرمایه گذاری می تواند از طریق تنزیل سود سهام پرداختی سالانه با استفاده از نرخ هزینه فرصت سهامداران محاسبه گردد.NPV برای سهامداران از طریق کسر کردن کل سرمایه پرداختی تنزیل شده از سود سهامپرداختی تنزیل شده بدست می آید. اگر این NPV برای دوره زمانی برنامه ریزی سهامداران مثبت باشد، این سرمایه گذاری پاسخگوی بازده مورد انتظار آنها خواهد بود.IRR محاسبه شده برای این جریانات نقدی نشانگر سوددهی سرمایه سهامداران است که از طریق سودهای سهام پرداختی نشان داده می شود.
دوره بازگشت سرمایه:
دوره بازگشت سرمایه بعنوان مجموع سالها(دوره هایی) که نیاز است تا سرمایه گذاری اولیه از طریق وجوه نقدی حاصل از پروژه پوشش داده شود، تعریف می گردد. این روش اساسا بدلیل تاکید و تمرکز بیشتر بر فازهای اولیه پروژه (تولید) و عدم توجه آن به سالهای بعد و بطور کلی عدم توجه به ارزش زمانی پول، مورد انتظار قرار گرفته است. ولی در صورت بررسی ریسک و نقدینگی یک پروژه، این روش به همراه معیارهای سودآوری، می تواند بعنوان یک ابزار بسیار مفید و عملی نمود داشته باشد.
نرخ بازده حسابداری (ARR):
 روش نرخ بازده حسابداری، تکیه بر حسابهای عملیاتی داشته و به این صورت تعریف می شود: نرخ سود خالص سالانه بر سرمایه. نرخ بازده سالانه کل سرمایه (Rj)به شرح زیر محاسبه می گردد.
Rj =
که در این رابطه NP نشانگر سود خالص سالانه، I بهره و K کل هزینه های سرمایه گذاری است. نرخ بازده سالانه حقوق صاحبان سهام (REj) نیز به شرح زیر محاسبه می شود:
REj =                                                                                                                   
 
 
 
 
 
نرخ بازده سالانه خالص ثروت (RNWj) نیز به شرح زیر محاسبه می گردد:
RNWJ =
 
 
که RP نشانگر سود انباشته است.
 
 
نرخ بازده حسابداری بدلیل عدم توجه آن به ارزش زمانی حقوق صاحبان سهام مورد انتظار است. اما این روش هنگامی که سوددهی پروژه در هر سال بطور جداگانه مد نظر است، مفید واقع می گردد.
تامین مالی پروژه
تخصیص منابع مالی به مراحل مختلف یک پروژه، پیش نیازی اساسی و اصلی برای تصمیمات سرمایه گذاری و از همه مهمتر برای تعیین نرخ هزینه سرمایه است.در سرمایه گذاری و سوددهی آنها را بی فایده و اثر خواهد کرد.
منابع تامین مالی:
دو گروه(منبع) عمده جهت تامین مالی موجود است:
الف- حقوق صاحبان سهام: این نوع تامین مالی می تواند از طریق صدور دو نوع سهام انجام گیرد. اول سهام عادی که این نوع سهام در پروژه (شرکت) دارای حق رای بوده، ولی سود از پیش تعیین شده ندارند. دوم سهام ممتاز که این نوع سهام در پروژه (شرکت) حق رای نداشته ولی سود از پیش تعیین شده دارند.
ب- وام: این نوع تامین مالی از طریق اخذ چند نوع وام به شرح زیر انجام می شود:
 
1-        وامهای کوتاه مدت برای سرمایه در گردش و بلند مدت از بانکهای ملی و یا بین المللی و نیز موسسات مالی معتبر
2-        خرید نسیه از عرضه کنندگان مواد و خدمات (فروشندگان)
ج- اجاره به شرط تملیک (اجاره بلند مدت): اجاره های بلند مدت در حقیقت اجاره دارایی های مولد می باشد که اساسا نشانگر یک نوع تامین مالی خارج تراز نامه است. این بدان معناست که شرکت قرض گیرنده (مستاجر) می تواند دارایی و بدهی مربوط به آنرا در تراز نامه نشان ندهند. این مسئله زمانی اهمیت فوق العاده ای دارد که نسبت بدهی به سایر اجزای تراز نامه از جمله دارایی ها حائز اهمیت است.در مورد پروژه های سرمایه گذاری گاهی مشکل اصلی، تقسیم در رابطه با اجاره بلند مدت یک دارایی و یا خرید آن می باشد که معیا رتصمیم گیری باز هم تحلیل و تنزیل جریانات نقدی ورودی و خروجی هر روشی می باشد.
نرخ هزینه سرمایه
برای سرمایه گذاران، نرخ هزینه سرمایه از طریق فرصتهایی که برای آنها در بازار سرمایه وجود دارد، تعیین می گردد. به عبارت دیگر سرمایه گذاران این مسئله را تحلیل و بررسی می کنند که اگر وجوه یکسانی را در سایر موارد موجود در بازار سرمایه سرمایه گذاری نمایند، چه نرخ بازده ای را کسب می نمایند. از دیدگاهی دیگر نرخ هزینه سرمایه برای یک پروژه خاص حداقل بازده ای است که از یک پروژه انتظار می رود. این حداقل نرخ بستگی زیادی به هزینه فرصت، ریسک تجاری مورد انتظار و ارزیابی هر سودی که علاوه بر سود سهام و سایر دریافتهای نقدی است، دارد.
توجه- شکل های متفاوت منابع تامین مالی، بازتابهای متفاوتی در تاثیرشان بر پروژه های مختلف دارند و حتی ممکن است بر ساختار اصلی پروژه تاثیر بگذارند.از سوی دیگر مقررات دولتی و خط مشی های اجتماعی و سیاسی خود تاثیر عمده ای بر مسئله اهمیت فوق العاده دارد.
مؤسسات تامین مالی
اغلب کشورهای در حال توسعه همانند کشورهای توسعه یافته, مؤسسات پیشرفته تامین مالی تاسیس نموده اند که معمولا شرکتهای تامین مالی صنعتی و یا بانکهای توسعه صنعتی نامیده می شومد. مؤسسات گوناگون محلی و بین المللی نیز به منظور تامین مالی و تسهیل کنندگان دستیابی به وجوه نقد در این زمینه به فعالیت مشغولند.
نسبت ها
در زمینه تحلیل مالی دو دسته از نسبت ها کاربرد زیادی دارند: نسبت های مالی و نسبت های کارایی.
نسبت های مالی
1-        نسبت بدهی های بلند مدت به حقوق صاحبان سهام (و یا خالص ثروت): نسبت بدهی های بلند مدت به حقوق صاحبان سهام شاخصی برای ریسک مالی پروژه ها هم برای سهامداران و هم وام دهندگان می باشد. ریسک مالی برای شرکت هایی که وام های بلند مدت بیشتری دارند و متعاقبا این نسبت درآنها بالاتر است, زیادتر می باشد. برای شرکتهایی که قصد تسویه دارند, این نسبت نشاندهنده آن درصد از ثروت شرکت است که بایستی صرف تسویه حساب با طلبکاران بلند مدت شرکت گردد. در مورد شرکت هایی که قصد انحلال ندارند و قصد ادامه فعالیت دارند, ذخیره ها واضافات (سود انباشته) بایستی به حقوق صاحبان سهام اضافه شود تانسبت واقعی علائق (و حقوق) صاحبان سهام شرکت و وام دهندگان بلند مدت شرکت را نشان دهد. این جمع حقوق صاحبان سهام و سود انباشته بعنوان خالص ثروت شرکت و یا علایق صاحبان سهام را نشان می دهد. نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سهام همچنین بعنوان معیاری جهت اهرم مالی است (حقوق صاحبان سهام کوچکتر, درآمد هر سهم بالاتری را بدنبال خواهد داشت).
2-        نسبت جاری: نسبت جاری از تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت قدرت پرداخت بدهی های کوتاه مدت را از ناحیه دارایی های کوتاه مدت شرکت نشان می دهد و شاخصی برای ورشکستگی است.
3-        نسبت آنی: از آنجا که در نسبت جاری در بخش دارایی های جاری, موجودی کالا وپیش پرداخت نیز وجود دارد واین نوع دارایی ها قابلیت تبدیل سریعی به نقدینگی ندارند, لذا در نسبت آنی این دو نوع دارایی از جمع دارایی های جاری خارج شده اند. بنابراین نسبت جاری از تقسیم جمع وجوه نقد – اوراق بهادار کوتاه مدت و حسابهای دریافتی به بدهی های جاری بدست می آید.
4-        نسبت پوشش بدهی های بلند مدت: این نسبت بعنوان شاخصی برای پرداخت اصل و بهره بدهی های بلند مدت از محل سود دوره جاری کاربرد دارد و لذا از تقسیم سود خالص به اصل و بهره بدهی های بلند مدت حاصل می گردد.
5-        نسبت بدهکاران – طلبکاران: نسبت بین بدهکاران (حسابهای دریافتی) و طلبکاران (حسابهای پرداختی) اگر برای چند دوره متوالی و مشخص محاسبه گردد,مبادلات بیش از حد را مشخص خواهد کرد و این بیشتر در مورد پروژه های نوسازی و بهسازی کاربرد دارد. تاثیر مبادلات بیش از حد ممکن است برای یک شرکت خوب باشد و معمولا باعث ورشکستگی کامل شرکت خواهد شد. یک کاهش مستمر در این نسبت, شاخصی جهت شناسایی مبادلات بیش از حد در تراز نامه است.
نسبت های کارایی
1-        نسبت ستاده ها (محصولات) به سرمایه: کارایی یک سرمایه گذاری ممکن است از طریق تعداد محصولات تولید شده به ازای هر واحد سرمایه مصرف شده محک زده شود.
2-        ارتباط بین کارکنان استخدام شده و سرمایه گذاری: این نسبت بیشتر زمانی کاربرد دارد که انواع تکنولوژی ها با یکدیگر مقایسه می شوند, بدین ترتیب که برخی تکنولوژی ها نیروی کار بالایی می طلبند و برخی بر عکس که این در تحلیل های مالی اهمیت زیادی دارد.
3-        نسبت نرخ خالص ارزش فعلی(NPVR)
4-        گردش موجودی کالا: نسبت گردش محصولات تولید شده موجود در انبار (موجودی کالا) معیاری برای توانایی ها (سیاستها) ی مدیریت سازمان است. در حقیقت هر چه این نسبت بالاتر است نشانگر افزایش فروش نسبت به تولیدات می باشد.
ارزیابی (تحلیل) مالی تحت شرایط عدم اطمینان
پیش بینی برای محیط تجاری آینده و تقاضاهای آتی,تولید و قروش و ... می تواند تنها یک تقریب زدن باشد, چون ممکن نیست که بر مبنای اطلاعات گذشته, آینده ای مبهم وناشناخته را بدرستی پیش بینی نمود. دلیل اصلی و معمول عدم اطمینان معمولا در قالب تورم, تغییر در تکنولوژی, بدآوردهای نادرست ظرفیت و مدت زمان ساخت و اجرای پروژه نمود پیدا می کند. این عدم اطمینان نهایتا منجربه وجود ریسک (خطر) در تصمیمات سرمایه گذاری می گردد. برای غلبه بر ریسک موجود در هر سرمایه گذاری, مدیریت اساسا دو روش معمول را با توجه به سایت هایش و رابطه با ریسک در مقابل دارد:
1-        بیمه کردن پروژه, سرمایه گذاری در مقابل ریسک های متفاوت موجود و
2-        تعریف و تعیین احتمالات برای کنترل فعال ریسک و مدیریت آن.
مثالی برای راه حل اول انتخاب یک پرتنوی از انواع سرمایه گذاری هاست. استراتژی بیمه “ نیز که بر مبنای برآورد احتمالات ریسک است“ یک استراتژی اساسی برای مؤسسات مالی است.
تحلیل حساسیت
گروه برنامه ریزی پروژه بایستی متغیرهایی را که می توانند تاثیر عمده ای بر سودآوری یک پروژه داشته باشند, تعریف نمایند و آنها را موضوعی برای تحلیل ریسک نمایندتحلیل حساسیت یک ابزار اصلی برای تعریف این متغیرهای اصلی (بحرانی) بوده و آنهایی را که می توانند تاثیرات مشخص و زیادی بر پروژه داشته باشند, مشخص می کند. جهت تعیین متغیرهای اصلی , در ابتدا بایستی ساختار گردش وجوه نقد تحلیل گردد. سپس متغیرهایی را که بزرگترین سهم را در گردش وجوخ نقد ورودی وخروجی دارند, مشخص کرده و آنها را بالا و پائین برده و نقش این تغییرات را در تعادل قبلی ملاحظه کرده و حساسیت هر یک را نسبت به تغییرات مورد نظر تعیین نمایند.
تحلیل سر به سر
هدف از تحلیل سر به سر, تعیین نقطه تعادلی است که در آن درآمد فروش با هزینه محصول فروش رفته یکسان می شود. زمانیکه فروش و تولیدات محصولات زیر این نقطه است, شرکت در حال زیان دهی است. در حالیکه درآمد مساوی هزینه ها بوده و شرکت در نقطه سر به سر است, هیچ سود وزیانی وجود ندارد و هنگامیکه بالای نقطه سر به سر هستیم, شرکت سود می دهد.
جهت تحلیل نقطه سر به سر چند پیش فرض و شرط اساسی وجود دارد, بعنوان مثال در این تحلیل همواره تعدادفروش با تعداد تولید مساوی فرض می شود و غیره. ولی بدلیل اینکه همیشه این شرایط برقرار نیست, تحلیل سربه سر بایستی موضوع یک تحلیل حساسیت قرار بگیردو متغیرهای متغیر و ثابت گوناگون همانند قیمت فروش هر محصول, تحت بررسی قرار گیرند.
اگر تعداد تولید سر به سر U بوده و هزینه های ثابت CF و قیمت فروش و هزینه های تولید متغیر به ترتیب PS و CV باشد, آنگاه نقطه سر به سر (حجم) به شرح زیر محاسبه می شود:
(PS – CV)U = CF                                    یا                              
 
 تحلیل احتمالات
 تحت شرایط عدم اطمینان, در ابتدا سرمایه گذار بایستی احتمال یک واقعه را برآورد نماید, سپس هر معیار را ( مثلاNPV یا IRR )در احتمال مربوط به آن ضرب نماید. به منظور ارزیابی یک سرمایه گذاری (پروژه) این مسئله که متغیرهای اصلی و ارزش ها و تاثیرهای احتمالیشان را بایستی برآورد نمود, اهمیت فوق العاده ای دارد. علاوه بر این بایستی بتوان احتمال و انحرافی که ممکن است پش بینی با واقعیت فاصله داشته باشد را تعیین کرد.
ارزیابی ریسک تورم
اگر قیمت ها در معرض خطر تغییر قرار گیرند ( در صورت افزایش قیمت ها یعنی تورم), حساسیت وجوه نقدی پیش بینی شده نسبت به چنین تاثیرات تورمی, بایستی در مطالعات امکان سنجی تحلیل گردند. این نوع تحلیل ها نبایستی به تعیین حساسیت نسبت به تغییر در قیمتهای داده ها و ستاده های پروژه محدود گردد, بلکه بایستی استراتژیهای لازم برای غلبه برریسک تورم را نیز طراحی نمود.
ارزیابی اقتصادی
یک پروژه سرمایه گذاری بایستی از دیدگاه وسیع محیط اقتصادی و اجتماعی نیز تحت بررسی قرار گیرد. این مسئله در قالب ارزیابی اقتصادی پروژه ها می گنجد که توضیح مفصل آن از حوصله این بحث خارج است و تنها به مختصری بحث بسنده می شود. دو دلیل, مفید بودن وارد کردن ملاحظات اجتماعی و اقتصادی در تصمیمات و مطالعات امکان سنجی پروژه ها را توجیه می نماید. اول اینکه, محیط اقتصادی و پیشرفتهای آتی آن می تواند اثرات مشخصی بر توانایی مالی یک پروژه داشته باشد, از جمله سیاست های توزیع درآمد و پیش بینی های محیطی, مبادلات بین المللی و غیره. دوم اینکه گاهی موفقیت یک پروژه به دلیل برخی موارد موجود در مسائل اقتصادی – اجتماعی, دست نیافتنی است. بعنوان مثال موفقیت یک طرح در گرو وارداتی است که باید انجام گیرد و در مقابل به دلیل رکود قیمتها, واردات از سوی دولت ممنوع شده است و غیره.
بررسی ضوابط تعیین سودآوری مالی طرح ها
تا این مرحله از ارزیابی طرح های عمرانی در حقیقت به برآورد و مطالعه مسائل فنی و مهندسی مربوط به تولید محصول از نظر روش تولید،تجهیزات و ماشین آلات ، مواد اولیه، سوخت برق و کارکنان مورد نیاز پرداخته میشود. سپس هزینه های سرمایه گذاری و بهرهبرداری یا تولید با توجه به ظرفیت و میزان تولید طرح پیش بینی می گردد. در این نوع بررسی ها از روشهای متفاوتی جهت پیش بینی استفاده می شود. بعنوان مثال می توان از اطلاعات طرح های مشابه استفاده کرد و یا از نظرات کارشناسان فنی و پیمانکاران بهره برد. به عبارت دیگر، در واقع تا این قسمت از ارزیابی ها نقش انسان بعنوان یک عامل جمع آوری اطلاعات مناسب و مربوط، انکار ناپذیر است. در حقیقت هیچ نرم افزاری نمی تواند به جای انسان و تفکر انسانی، این نقش را بعهده گیرد. ولی زمانی که پس از برآورد هزینه های طرح اعم از سرمایه گذاری و تولید، مرحله تحلیل داده های جمع آوری شده فرا میرسد، از آنجاکه روشهای از پیش طراحی شدهای جهت ارزیابی سودآوری طرح های عمرانی وجود دارد و با توجه به پیچیدگی محاسبات در برخی از روشها، می توان به دلیل کمبود و یا محدودیت زمان و ارزش عملکرد نیروی انسانی ماهر، این امر را به نرم افزار های کامپیوتری واگذار کرد.
 
ضوابط ارزیابی سودآوری طرح های عمرانی
 
1-     ضابطه دوره برگشت سرمایه
با استفاده از این ضابطه، طرح یا گزینه ای که در کوتاهترین مدت، اصل مبلغ سرمایه گذاری شده را برگشت دهد، برتری می یابد. در واقع دوره برگشت سرمایه، مدت زمانی است که اصل مبلغ سرمایه گذاری شده، از محل عایدات طرح بازگشت داده می شود. نرم افزار با استفاده از گردش جریانات نقدی ورودی و خروجی پروژه که در مراحل قبلی بعنوان داده های اصلی دریافت کرده است، این محاسبه مربوط به دوره برگشت سرمایه را انجام داده و نتیجه را به همراه یک نمودار که به شکل موجهی مسئله دوره برگشت سرمایه را نمایش میدهد، ارائه می دهد.علاوه بر محاسبه دوره بازگشت سرمایه را به شکل پویا و متحرک نیز محاسبه کرده و در نموداری مجزا به نمایش می گذارد (Dynamic payback period). در این نوع محاسبه از دوره برگشت سرمایه، به جای استفاده از جریانات نقدی ورودی و خروجی پروژه و طرح در حالت عادی از جریانات نقدی ورودی و خروجی تنزیل شده استفاده می کند و در حقیقت توجه ویژه ای به مسئله ارزش زمانی پول می نماید و بعبارت دیگر به این مطلب صحه می گذارد که “ پول امروز ارزش بیشتری از همین میزان پول در آینده خواهد داشت.“ بعنوان مثال دوره برگشت سرمایه که در حالت عادی 5 سال محاسبه شده بود، با استفاده از وجوه تنزیل شده نقد، به 3.5 سال و حتی کمتر تقلیل می یابد.
 
2- ضابطه نرخ بازده ساده سرمایه گذاری
نرخ بازده ساده سرمایه گذاری، نشاندهنده نسبت سود خالص به سرمایه گذاری اولیه می باشد که می تواند بصورت تجمعی و یا سال به سال محاسبه شود. این نرخ سپس با نرخ بازده مورد نظر سرمایه گذاران مقایسه شده و در صورت فزونی، طرح موردنظر پذیرفته شده و در غیر این صورت مردود شناخته خواهد شد. نرم افزار این معیار را نیز به راحتی محاسبه نوده و پاسخ را به همراه یک نمودار ارائه می دهد. لازم بذکر است که این نرم افزار نرخ بازده را حداقل در 3 حالت محاسبه کرده و به حالت نموداری نمایش می دهد و بنابراین قدرت تحلیلگر مالی را در تحلیل و ارزیابی نتایج حاصل از پردازش داده ها را افزایش می دهد. این سه حالت از محاسبه نرخ بازده به شرح زیر می باشد:
 
             کل حقوق ÷ سود خالص = نرخ بازده کل حقوق (حقوق صاحبان سهام + مجموع بدهی ها) -1
                  حقوق صاحبان سهام ÷ سود خالص = نرخ بازده خالص ثروت (حقوق صاحبان سهام) – 2
                                      کل سرمایه گذاری ÷ (سود خالص + بهره) = نرخ بازده سرمایه گذاری -3
 
 
3- ضابطه ارزش خالص کنونی (فعلی) طرح
خالص ارزش کنونی (فعلی) طرح (NPV) نمایانگر وجوه نقد ورودی تنزیل شده منهای وجوه خروجی نقد تنزیل شده مربوط به طرح می باشد. در صورتی یک طرح قابل پذیرش می باشد که NPV آن صفر و یا مثبت باشد. از آنجا که جهت محاسبه NPV بایستی جریانات نقدی ورودی و خروجی طرح بدقت مورد تنزیل قرار گرفته (با توجه به نرخ تنزیل تعیین شده) و این امر بعضاً بدلیل پیچیده بودن جریانات نقدی، بسیار پیچیده و زمانبر می شود، ابزارهای جدید به راحتی و ظرف چند ثانیه این محاسبات را بدقت انجام داده و نتایج را در قالب خالص جریانات نقدی تنزیل شده (NPV سال به سال و کلی یا تجمعی) به همراه نمودار گویایی که تحلیل حساسیت را نیز به راحتی برای آن می توان انجام داد، ارائه می دهد. این نرم افزار حتی بصورت خودکار، ارزش قراضه و یا ارزش دفتری دارایی ها و سرمایه گذاری های ثابت طرح را در سالهای پایانی پروژه بعنوان وجوه نقد ورودی در نظر می گیرد، البته در صورتیکه این امر توسط کاربر منع نشده باشد. این نرم افزار اطلاعات بکار گرفته شده جهت محاسبه NPV هر سال و NPV کل را به صورت جزئی نمایش داده و امکان بررسی و تحلیل دقیقتر را به کاربر می دهد. این نرم افزار حتی بصورت خودکار ، ارزش قراضه و یا ارزش دفتری دارایی ها و سرمایه گذاری های ثابت طرح را در سالهای پایانی پروژه بعنوان وجوه نقد ورودی در نظر می گید، البته در صورتیکه این امر توسط کاربر منع نشده باشد، این نرم افزار اطلاعات بکار گرفته شده جهت محاسبه NPV هر سال و NPV کل را به صورت جزئی نمایش داده و امکان بررسی و تحلیل دقیق تر را به کاربر میدهد. همان گونه که اشاره شد، ابزار جدی نمودارهایی را نیز ارائه می دهند که در آن NPV طرح را با نرخهای تنزیل گوناگون نمایش میدهد. در ضمن حساسیت NPV طرح به عواملی چون افزایش یا کاهش در دارایی های ثابت فروش و هزینههای عملیاتی نمایش می دهد که البته درصد افزایش یا کاهش توسط کاربر تعیین می شود. همانطور که ملاحظه میشود، اینگونه بررسی ها بدون کاربرد نرم افزار های کامپیوتری، بسیار مشکل و زمان گیر خواهد بود.
 
4- ضابطه شاخص سودآوری:
شاخص سودآوری از تقسیم خالص ارزش کنونی (فعلی) طرح (NPV) به سرمایه گذاری حاصل می شود که از این شاخص عموماً جهت مقایسه و رتبه‎‎بندی طرح ها استفاده می شود. این شاخص نیز در ابزارهای جدید  تحت عنوان NPVR یعنی نرخ خالص ارزش کنونی طرح، محاسبه و ارائه می گردد.
 
5- ضابطه نرخ بازده سرمایه گذاری (نرخ بازده داخلی: IRR)
نرخ بازده داخلی، نرخ تنزیلی است خالص ارزش فعلی طرح در آن مساوی صفر می شود یعنی در این نرخ جریانات نقدی خروجی تنزیل شده، برابر جریانات نقدی ورودی تنزیل شده می گردند. سپس این نرخ با نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذار مقایسه می شود که در صورتی برابری یا فزونی بر این نرخ، پروژه یا طرح مورد نظر پذیرفته می شود.
محاسبه نرخ بازده داخلی از طریق آزمون و خطا حاصل می شود. این بدان معناست که جریانات نقدی طرح با نرخهای تنزیل گوناگون مورد تنزیل قرار میگیرد تا جائیکه NPV طرح صفر شود که این عمل بعضاً پیچیده و زمانبر می باشد. با استفاده از ابزارهای جدید به راحتی و ظرف چند ثانیه این محاسبات انجام می شود. حسن این ابزارها آن است که اطلاعات مربوط به IRR را در قالب نمودار ارائه می نماید به صورتیکه NPV طرح را در نرخ های مختلف تنزیل نمایش می دهد و نرخی که NPV را صفر می کند همان IRR است. در ضمن حساسیت IRR به عواملی چون افزایش یا کاهش در دارایی های ثابت، فروش و هزینه های عملیاتی مورد بررسی قرار گرفته و نمایش داده می شود. نمودار تحلیل حساسیت IRR به عوامل ذکر شده از اهمیت و گویایی بسیاری برخوردار است.
 
نرخ های متعدد بازده داخلی
بعضاً بدلیل الگوی خاص جریانات نقدی یک پروژه بعنوان مثال گردش نقدی نخست منفی، سپس مثبت و بعد از آن منفی و در پی آن مثبت باشد و این جریان خاص بدین شکل ادامه یافته و از جریان یکبار منفی و تا پایان مثبت (درحالت عادی) پیروی نکند، طرح با بیش از یک نرخ بازده داخلی روبهرو است. در چنین حالتی چندین روش جلوگیری از محاسبه بیش از یک IRR پیشنهاد شده که بکار گیری آن مستلزم زمان زیادی است. ابزارهای جدید بطور خودکار از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کرده و جریانات نقدی پروژه را به حالت عادی برگردانده و IRR‌ طرح را بصورت واحد، محاسبه می کند.
 
6- ضابطه ارزش معادل سالانه
در پروژه ها طرح های عمرانی که محصول آنها به صورت رایگان عرضه می شود، امکان تعیین سودآوری آنها و بنابراین مقایسه بر مبنای این سودآوری وجود ندارد. لذا جهت تعیین طرح برتر،بایستی حداقل هزینه را لحاظ نمود. جهت این امر، ارزش فعلی جریانات خروجی گزینه های مختلف با یکدیگر مورد مقایسه و هزینه های کمتر انتخاب خواهد شد. ابزارهای جدید به راحتی و با وجود طرحهایی که از جریانات خروجی نقد پیچیدهای برخوردار هستند، این ارزش فعلی را محاسبه و ارائه می نماید. جهت این کار بایستی جریانات خروجی از جمله هزینه های تعمیرات و نگهداری سالانه هر طرح را جداگانه وارد برنامه نمود و نرم افزار ارزش فعلی هر طرح را به راحتی ارائه خواهد داد.
 
نکته بسیار مهم: همانطور که ملاجظه می گردد به دلیل اهمیت بسیار زیاد مسئله ارزش زمانی پول، تنزیل وجوه نقد تنها راه حلی است که این مسئله را حل می نماید: نکته مهمی که تنزیل وجوه نقد با آن رو به روست،مشکل بودن محاسبات است علی الخصوص زمانیکه جریانات مقداری پیچیده می باشد، یکی از محاسن بسیار بزرگ تکنیک های جدید حل این مشکل می باشد. این تکنیک ها به سادگی و بدون هیچ مشکل خاصی، ارزش فعلی هر گونه جریان نقدی را محاسبه کرده و سایر معیارهایی که براساس این ارزشهای فعلی محاسبه میشوند از قبیل NPV و IRR را نیز به راحتی محاسبه و ارائه می نماید. علاوه بر این،این تکنیک هابا تحلیل حساسیتی که در رابطه با این معیارها انجام میدهد، به بسیاری از روشهای موجود ارجحیت دارد و امکان تحلیل بیشتری به تحلیلگر طرح می دهد.
 
تحلیل بی اطمینانی طرح های عمرانی
مواردی که در بخش قبل ارائه گردید، با تکیه بر فرض کامل و درست بودن اطلاعات مربوط به سالهای آینده انجام می شد. از جمله این اطلاعات می توان به مقدار تولید، سرمایه گذاری، هزینه های بهره برداری، قیمت های محصول، نرخ تنزیل،‌دوره عمر طرح یا پروژه و غیره اشاره نمود.اما بایستی توجه داشت که در عمل، آینده همیشه با ابهام و عدم اطمینان روبهروست و بنابراین به ندرت ممکن است رویدادهای آینده با پیش بینی های قبلی تطبیق یابد. توجه به این امر موجب آن می گردد که تحلیلهای مالی در مورد ارزیابی مالی طرح ها، مسئله عدم اطمینان و ابهام را نیز در نظر گرفته و با چند شیوه موجود این مسئله را تا حدودی حل نماید. از جمله شیوه های بررسی بیاطمینانی و ریسک و منظور داشتن آن در محاسبات می توان به “ تحلیل حساسیت“ (از جمله تحلیل سربهسر و تحلیل حساسیت ارزش فعلی) و “تحلیل احتمالات“ اشاره کرد.
 
تحلیل حساسیت
در نرم افزار ها توجه ویژه ای به مسئله تحلیل حساسیت شده است و کاربر در هر زمینه ای میتواند حساسیت نتایج تحلیل خود را نسبت به تغییرات ایجاد شده در هر یک از اقلامی که در تحلیلها وجود دارد، مورد ارزیابی قرار دهد. بعنوان مثال با ایجاد تغییر د رمقدار فروش، قیمت فروش، هزینه های تولید، هزینه های سرمایه گذاری، نرخ تنزیل و ... می توان تغییرات د رنتایج تحلیل از جمله NPV و IRR محاسبه شده، سود هر سال و مواردی از این قبیل را ملاحظه نمود. از جمله مصداقهای تحلیل حساسیت، تحلیل نقطه سربهسر است که تأثیر تغییرات هزینه، مقدار تولید و قیمت را بر سودآوری طرح مورد بررسی قرار می دهد. نرم افزار ها تحلیل نقطه سربهسر را نیز به دقت و سرعت بسیار بالا انجام داده و نتایج را در قالب محاسبات عددی و نمودارهای گویا ارائه می دهد.
از جمله دیگر مصادیق تحلیل حساسیت، تحلیل حساسیت ارزش فعلی طرح است که همانگونه که در بخشهای قبلی اشاره گردید، نرم افزار ها این نوع تحلیل رانیز به شکلی موجه و جالب ارائه کرده و کاربر را قادر به تحلیلها و بررسیهای بیشتری می سازد.
 
تحلیل احتمالات
منظور از احتمال تعیین درصد احتمال وقوع یک رویداد در یک مجموعه از رویدادهای مختلف قابل پیش بینی میباشد، که معمولاً این درصدها براساس تجربیات گذشته و نظر کارشناس تعیین می گردد. جهت وارد کردن احتمالات در تحلیلها، کافی است در هر موردی از جریانهای ورودی یا خروجی طرح و یا دیگر عوامل از جمله نرخ تنزیل و غیره، که چند رویداد مختلف ممکن است رخ دهد. درصد احتمال را در نتایج آن رویداد ضرب نمائیم و سپس این مقادیر حاصله را با یکدیگر جمع و در قالب یک عدد ملاحظه نماییم. بایستی توجه کرد که جمع احتمالات مربوط به هر دسته از رویدادها بایستی یک عدد باشد. جهت بررسی بیشتر ذکر مثال زیر ضروری است. فرض کنید در رابطه با درآمد فروش محصولات در سال سوم بهره برداری سه حالت مختلف ممکن است به شرح زیر بوجود آید:
وضعیت
درآمد فروش
درصد وقوع
ارزش مورد انتظار(EV)
الف
10.000
50%
5000
ب
20.000
20%
4000
ج
15.000
30%
4500
جمع
 
100% =1
13500
 
حال جهت بررسی فروش در سال سوم بهره برداری ، عدد 13500 را در نظر میگیریم. با این مسئله در رابطه با کلیه عوامل و همه محاسبات به همین شیوه برخورد می شود بعنوان مثال هنگام محاسبه NPV با چند نرخ تنزیل محتمل و غیره.
در حالی که در ابزارهای جدید این موضوع با حساسیت بالایی لحاظ شده است ولی نرم افزار کامفار خود به تنهایی قادر به دریافت وضعیت های گوناگون و درصد احتمال مربوط به هر یک نمی باشد. بعنوان نمونه در مثالی که ذکر شد، نمی توان سه وضعیت الف و ب و ج را با درصدها و مقادیر مختلف وارد نرم افزار کرد تا نرم افزار خود عدد 13500 را محاسبه کند. ولی در هر مورد خاص که این مسئله عدم اطمینان و احتمالات وجود دارد، می توان ارزشهای مورد انتظار (Expected Value or EV)را محاسبه و به صورت عدد خالص جهت تحلیل وارد نرم افزار کرد. مثلاً در اینجا عدد 13500 را برای فروش سال سوم بهرهبرداری می توان به نرم افزار ارائه داد. این مسئله از جمله نقطه ضعف های اصلی این نرم افزار است.
 
شیوه های کاهش ریسک
جهت کاهش ریسک درتحلیلها، انجام دقیقتر و منطقی تر پیش بینی ها بهترین راه می باشد. ولی معمولاً در اکثر طرح ها و پروژه های سرمایه گذاری، حدوداً ده درصد از هزینههای کل پروژه بعنوان هزینههای پیش بینی نشده در نظر گرفته می شود. البته توصیه می شود جهت واقعی تر کردن پیش بینی ها و مرتبط کردن خطرات مربوط به هر فعالیت موجود در پروژه به هزینه های همان فعالیت، از نرم افزار های مدیریت ریسک بسیار خوبی که در حال حاضر در بازارهای ایرانی وجهانی موجود است، استفاده شود. از جمله این نرم افزارها می توان به Riskman   Primavera(P3E),@Risk,MonteCarlo اشاره نمود.
 
 مسائل تامین مالی و اجرایی طرح های عمرانی
جهت انتخاب روش صحیح تامین منابع مالی مورد نیاز طرح، ابتدا بایستی وجوه مورد نیاز و تاریخ دقیق نیاز به آنها، برآورد و پیش بینی گردد. به این منظور می توان از صورت دریافت و پرداختهای طرح که مبنای محاسبه سودآوری طرح قرار می گیرد،استفاده کرد. برای تعیین نیاز دقیق طرح به وجوه نقدی و همچنین شیوه استفاده از وجوه و پیشبینی چگونگی بازپرداخت آن، بایستی برنامه ریزی مالی طرح، ترازنامه های آینده و همچنین صورت سود و زیان آن گروه از طرح های عمرانی که درآمدزا هستند، تدوین و تنظیم گردد. ویژگی عمده شیوه های جدید آن است که پس از ورود اطلاعات مربوط به طرح در رابطه با جریانات نقدی ورودی و خروجی (دریافتها و پرداختهای طرح)، خود بطور اتوماتیک، ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت گردشی وجوه نقد را برای سالهایی که جریانات نقدی در مورد آنها وجود داشته است و بعبارتی برای دوره عمر پروژه یا طرح، تهیه می کند. لذا با استفاده از این نرم افزار، هیچ مشکلی در رابطه با تهیه این صورتهای مالی با اهمیت وجود ندارد. جالب است که نرم افزار خود طبقه بندی صحیحی از دارایی ها و بدهی های جاری و غیر جاری در ترازنامه انجام می دهد و اقلام مرتبطی که مابین صورتهای مالی مختلف وجود دارند را بدرستی شناسایی می کند. لازم بذکر است که انجام این عمل بصورت دستی، مستلزم دانش کافی است.
 
در رابطه با مسائل تامین مالی در مراحل بعدی با استفاده از روش تحلیل نسبتها و روش تحلیل جریان سرمایه در گردش و دارایی های ثابت پروژه، وضعیت مالی گذشته و یا آینده مؤسسات مورد بررسی قرار می گیرد و نتیجهگیری می شود. شیوه های جدید علاوه بر قابلیت هایی که در قسمت های قبلی بدانها اشاره شد، توانایی محاسبه انواع نسبت های مالی را دارست که از جمله می توان به نسبت جاری – نسبت آنی – نسبت سود به ارزش ویژه – نسبت سود به مجموع دارایی ها – نسبت سود به مجموع بدهی ها – نسبت فروش به موجودیها و ... اشاره کرد. تحلیلگر مالی می تواند با استفاده صحیحی که از این نسبت ها می کند، نتایج خوبی را از بررسیهایش در رابطه با نحوه تامین مالی طرح بدست آورد.
تغییرات ایجاد شده در سرمایه در گردش نیز از جمله اطلاعات مفید دیگری است که ابزارهای جدید در اختیار کاربر می گذارد. این ابزارها بطور خودکار، کلیه اطلاعات وارد شده ای را که مربوط به بدهی ها و دارایی های جاری است، استخراج و سرمایه در گردش را محاسبه می کنند و تغییرات آن را طی سالهای مختلف عمر پروژه ارائه میدهد. در حالت معمول سرمایه در گردش مورد نیاز طی سالهای مختلف عمر پروژه امری است که مشکل محاسبه می گردد، چرا که سرمایه در گردش از حسابهای مختلفی که هر یک برآوردی است محاسبه می گردد.ولی ابزارهای جدید در رابطه با اقلام دارایی و بدهی جاری یک سئوال از کاربر در مورد روزهای گردش هر یک (Turn Over)می پرسند و از روی آن، خود سرمایه در گردش را محاسبه می کند. ماهیت محاسبه به این شکل است که نرم افزار تعداد روزهای گردش مربوط به اقلام موجود در کالا، وجوه نقد، حسابهای دریافتی و حسابهای پرداختی (بدهی ها) را گرفته و عدد 360 (تعداد روزهای سال)را بر آنها تقسیم کرده و ضریب گردش هر یک از حسابها بدست می آید. سپس اقلام هزینه ای و درآمدی مربوط به هریک از این حسابها را بر این ضریب تقسیم می کند و دارایی و بدهی جاری مربوط محاسبه می گردد.‌(بعنوان مثال حساب درآمد فروش مربوط به حسابهای دریافتنی است). سپس با کسربدهی های جاری از دارایی های جاری، خالص سرمایه در گردش رابدست می آورد.لازم بذکر است که انجام این مراحل توسط کاربر اجرا و یا مشاهده نمی شود. کاربر تنها می تواند در صورت نیاز نتایج رادر خروجی های نرم افزار ملاجظه نماید. همانطور که مشاهده می شود سرمایه در گردش که توسط این ابزارها به این راحتی صورت می پذیرد، یکی از مشکلات موجود در مورد پیش بینی حسابهای مربوط به هر طرح است که بدین شکل حل می گردد. بایستی متذکر شد که افزایش در سرمایه در گردش در محاسبات بعنوان افزایش در جریان خروجی وجه نقد و کاهش در سرمایه در گردش بعنوان افزایش در جریانات ورودی وجه نقد در یک طرح تلقی میگردد.
 
در مراحل بعدی تصمیم گیری در مورد مسائل تامین مالی طرح با توجه به اطلاعاتی که در بخش های قبلی حاصل گردید، یک برنامه ریزی مالی دقیق در رابطه با طرح و نحوه تامین مالی آن صورت می گیرد. این برنامه ریزی شامل تصمیم گیری در مورد نحوه تامین مالی (صدور سهام – صدور اوراق مشارکت – وامهای کوتاه مدت و بلند مدت بانکی –اخذ اعتبار از دولت و غیره) و نحوه بازپرداخت آن با توجه به نیازهای مالی و همچنین منابع مالی در دست طرح (درآمد فروش محصولات در صورت وجود – ارزش قراضه دارایی های ثابت – سود توزیع نشده و غیره) می گردد. اخذ اینگونه تصمیمات مستلزم بررسی دقیق و هوشمند کلیه اطلاعات قبلی و ملاجظات بعدی است. ویژگی مهم این شیوه ها در زمینه تأمین مالی آن است که پس از ورود اطلاعات مربوط به سرمایه گذاری – فروش – هزینه ها و بطور کلی اطلاعات مربوط به مصارف و منابع طرح (به غیر از منابع تامین مالی)، می توان دادهها را مورد تحلیل قرار داد. با مشاهده نتایج تحلیل صورت گرفته توسط نرم افزار، وجوه مورد نیاز که بایستی به یکی ازطرق موجود تامین مالی گردد، مشخص می شود. این وجوه با عنوان “تامین مالی اتوماتیک“ نمایان میشود. حال تحلیلگران می توانند با بررسی نتایج مالی طرح که نمود شایسته ای در ترازنامه، سود و زیان و گردش وجوه نقد دارند و با بررسی نسبت های مالی مربوط به قبل (دوره های قبلی) و نسبت هایی که برای دوره های آتی محاسبه شده است، تصمیم درستی در رابطه با نحوه تامین مالی طرح اتخاذ نمایند. بعنوان مثال با مقایسه سودآوری پروژه با وجوه مورد نیاز جهت پرداخت اصل و بهره وام بانکی، امکان و نحوه اخذ این وام مورد بررسی قرار میگیرد. تهیه صورت منابع و مصارف در این زمینه کمک عمده ای می کند که این ابزارها با ارائه این صورت نیز انجام تحلیلها را ساده تر میسازد.
 
مطالعات توجیهی فنی و اقتصادی طرح
قانون برنامه و بودجه کشور را اینگونه مقرر داشته است که طرح های عمرانی بر اساس مطالعات توجیهی فنی و اقتصادی انتخاب و اجرا شود. منظور از مطالعات توجیهی جمع آوری یکسری آمار و اطلاعات در مورد طرح و تحلیل آن اطلاعات و آمار به منظور اظهار نظر در مورد سودآوری آن و اطمینان از بررسی کلیه گزینه های موجود و انتخاب بهترین گزینه که از لحاظ اقتصادی و اجتماعی می باشد. حال جهت اینگونه مصالعات انجام چندین مرحله الزامی است:
 
1-      مطالعه شناسایی
2-      مطالعهمقدماتی
3-      مطالعات تخصصی
4-      مطالعات توجیهی تفصیلی
 
که انجام کلیه این مراحل در قالب مطالعات امکان سنجی صورت می گیرد. در بخش مطالعات توجیهی تفصیلی مراحل مختلف دیگری صورت می گیرد که عبارتند از: بررسی نیاز یا تقاضا، تعیین مقادیر – کیفیت وزمان بندی منابع فیزیکی مورد نیاز و محصول طرح، تعیین قیمتهای منابع و محصول طرح به منظور برآورد هزینه و فایده آن، تعین سود مالی یا سود اقتصادی که بر اساس آن بتوان گزینه های مختلف یک طرح را با هم مقایسه کرد و طرح مورد مطالعه را با سایر طرح ها مقایسه نمود.
 
ضمیمه همه این ابزارها، یک کتابچه راهنما در مورد نحوه انجام مطالعات امکان سنجی ارائه می شود که دربرگیرنده  مطالب بسیار مفیدی است. در این کتابچه بطور مفصل به مواردی که در مطالعات امکان سنجی بدانها پرداخته می شود، اشاره شده است. در این کتابچه پس از معرفی مطالعات پیش از سرمایه گذاری- پیش از امکان سنجی و امکان سنجی، بطور مفصل به موارد زیر می پردازد:
 
1-   تحلیل بازار و مفاهیم بازاریابی: در این بخش پس از معرفی مفهوم بازاریابی، به تحقیقات بازار و روش انجام آن می پردازد.سپس نحوه هماهنگی استراتژی اصلی پروژه و مفاهیم بازاریابی در پروژه را بیان میدارد. در پایان نحوه برخورد با هزینه های بازار یابی ارائه می گردد.
 
2-      مواد خام و ملزومات کارخانه: در این بخش یک طبقه بندی کلی از مواد خام و ملزومات ورودی پروژه انجام می گیرد. سپس به نیاز های پروژه، میزان دسترسی به این ورودی ها، برنامه فروش آنها در بازار و هزینه های مربوطه پرداخته می شود.
 
 
3-   موقعیت مکانی و محیطی پروژه: در این بخش به یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر اجرای پروژه که همان مکان اجرای پروژه است پرداخته می شود. نکته مهم این فصل، راهکاری است که پیش روی صاحبان پروژه قرار می گیرد که چگونه منطقه ای را برای اجرای پروژه برگزینند که هم برای انها سودآور بوده و هم منافع ملی را به خطر نیافکند.
4-   مسئلة فنی – مهندسی و تکنولوژی: مسائل فنی – مهندسی و تکنولوژی مورد نیاز پروژه دراین بخش مورد بحث و بررسی قرار می گیرد . نحوه تهیه برنامه تولید – پیش بینی ظرفیت کارخانه – انتخاب تکنولوژی، خرید و انتقال آن، بحث مهندسی اصولی و تفصیلی، انتخاب ماشین آلات و تجهیزات، فعالیتهای مربوط به مهندسی سیویل، الزامات نگهداری و جایگزینی و نهایتاً برآورد هزینه های مربوط به موارد فوق از جمله مواردی است که مفصلاً بدانها پرداخته می شود و راهنمای بسیار خوبی برای صاحبان یک پروژه جهت اجرای موفق آن خواهد بود.
 
5-   سازمان و هزینه های سربار: در این بخش مسئله مدیریت و سازمان پروژه، طراحی سازمانی و هزینههای سربار مربوط به پروژه مورد بحث قرار می گیرند.
 
 
6-   منابع نیروی انسانی: از آنجائیکه نیروی انسانی در هر فعالیتی از مهمترین عوامل موفقیت آن خواهد بود، این بخش به این مسئله مهم اختصاص داده شده است. طبقه بندی انواع وظایف،محیط اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی سازمانی، الزامات مربوط به پروژه، میزان دسترسی و استخدام نیروی انسانی، برنامههای آموزشی و برآورد هزینه های مربوط به کلیه موارد فوق در این فصل بحث گردیده است.
 
7-   برنامه ریزی و بودجه بندی اجرای پروژه: در این اهداف برنامه ریزی – مراحل اجرای پروژه – برنامهریزی زمانی پروژه و نحوه پیش بینی بودجه اجرای پروژه مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد.
 
 
8-   تحلیل مالی و ارزیابی سرمایه گذاری: در این فصل به یکی از مهمترین مسائل موجود در ارزیابی پروژه‎‎های سرمایه گذاری پرداخته می شود. این فصل مسائل کمی مربوط به پروژه را عنوان و مورد تحلیل قرار می دهد. در این بخش اهداف تحلیل مالی، برآورد هزینه های پروژه، صورتهای مالی اساسی، روشهای ارزیابی سرمایه گذاری، تامین مالی پروژه ها و نسبت های مالی و کارایی، ارزیابی سرمایهگذاری تحت شرایط عدم اطمینان و ارزیابی اقتصادی پروژه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
در رابطه با انجام مطالعات امکان سنجی، مطالب این Manual می تواند بعنوان مکمل مباحث نظری ارائه شده در راهنمای توجیه طرح سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور مورد استفاده قرار گیرد.
 
جدولهای تنزیل
جهت تنزیل کردن وجوه نقد و بعبارتی محاسبه ارزش فعلی، نیاز به نرخ تنزیل مناسب می باشد. پس از تعیین نرخ تنزیل که خود به عوامل گوناگونی بستگی دارد، نوبت به محاسبه عامل تنزیل و یا بهره مرکب (Discount factor) می رسد. حال بسته به اینکه نحوه پرداخت و یا دریافت وجوه بطور مساوی و یا نامساوی است، محاسبه این عامل متفاوت است. هر گاه عمل تنزیل وجوه بصورت دستی محاسبه می گردد، تحلیلگر خود بایستی با استفاده از فرمولهای موجود در این زمینه، ارزش فعلی را محاسبه نماید و یا از جداولی که در این زمینه از قبل تهیه شده است جهت تعیین عامل تنزیل بهره ببرد.
 
توجیه اقتصادی و اجتماعی
هدف از اجرای تحلیل اقتصادی و اجتماعی در مجموعه گزارش توجیه طرح، و منظور از توجیه اقتصادی و اجتماعی یک طرح آن است که این اطمینان حاصل گردد که وجوه کافی برای ادامه عملیات وجود دارد،کم هزینهترین وسیله و روش برای تحقق فایده حاصل از طرح مورد استفاده قرار می گیرد، توزیع فایده طرح منطبق با اهداف آن است و آثار زیست – محیطی طرح در تحلیل اقتصادی آن منظور شده است.
در راهنمای تهیه گزارش توجیه طرح سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و در بخش توجیه اقتصادی و اجتماعی طرح، مبانی تحلیل اقتصادی طرح های عمرانی به شکل بسیار جامع و مفصل و در قالبی تئوریک ارائه شده است. مبانی ارائه شده، ذهنیتی نسبتاً دقیق و جامع برای صاحبان پروژه در رابطه با توجیه اقتصادی طرح ها، ایجاد می کند و آنها را با این مبحث کاملاً آشنا می سازد، ولی نکته قابل توجه این است که در زمان اجرای تحلیلهای اقتصادی، این تحلیلهای مالی و با استفاده از قیمتهای اقتصادی (Economic or shadow prices) انجام می دهد و نتیجه این تحلیلها (بصورت کمی) NPV و IRR اقتصادی پروژه است. سایر تحلیلها که در قالب پایدار طرح و توزیع فایده طرح و اثر آن بر کاهش فقر انجام گرفته است، با استفاده از یکسری داده هایی بوده که بصورت میدانی جمعآوری شده است و نهایتاً با استفاده از مبانی نظری اقتصادی مورد توضیح و توجیه قرار گرفته است.
توجه به این نکته ضروری است که جهت تحلیل اقتصادی یک طرح، NPV و IRR اقتصادی تنها معیارهایی نیستند که می توانند مورد استفاده قرار گیرند، بلکه نسبت ها و مقادیر گوناگون دیگری نیز وجود دارند که میتوانند در این زمینه مورد استفاده مفید قرار گیرند. حسن این ابزارها آن است که علاوه بر NPV و IRR اقتصادی، اطلاعات مفید دیگری نیز ارائه می دهد که در تحلیلهای اقتصادی بسیار مثمرثمر خواهد بود. با استفاده از این اطلاعات پردازش شده، علاوه بر آنکه توجیه کلامی در زمینه حفظ و تامین منابع ملی از ناحیه اجرای طرح، اعداد و ارقامی جهت پشتیبانی از این توجیهات ارائه می گردد.
 
این ابزارها اطلاعاتی که جهت انجام تحلیل مالی به کامپیوتر وارد شده است را به عنوان مبنا قرار داده و با استفاده از ضرایب تبدیل مناسب (Conversion factor) (که در راهنمای توجیه طرح سازمان برنامه و بودجه بطور مفصل توضیح داده شده است) که کاربر به سیستم وارد می کند، قیمتها را به قیمت اقتصادی تبدیل کرده و آنها را مورد تحلیل قرار می دهد. در ضمن در هنگام ورود اطلاعات، این نرم افزار موارد مربوط به قابل مبادله بودن و یا غیر قابل مبادله بودن، واردات و صادرات و طالاعات مشابه را درخواست کرده تا در صورت نیاز مورد استفاده قرار دهد. علاوه بر این ممکن است بسیاری از اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل مالی، در صورت لزوم در تحلیل اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. از جمله اطلاعات لازم دیگر، نرخ تنزیل اقتصادی است که معمولاً از نرخ تنزیلی جهت تحلیلهای مالی مورد استفاده قرار می گیرد، متفاوت است.
بطور خلاصه بایستی عنوان کرد این ابزارها با استفاده از اطلاعاتی که در بخش تحلیل مالی وجود داشت و یا اطلاعاتی که از کاربر درخواست می کند، با سرعت و دقت بسیار بالا، تحلیلهای اقتصادی را انجام داده و بر مبنای این تحلیلها، اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار کاربر می گذارد. از جمله این اطلاعات ، ارزش افزوده طرح در سطح خرد و کلان (ملی) می باشد. همچنین توزیع این ارزش افزوده (از لحاظ حقوق و دستمزد و بهره و ...) نیز نمایش داده می شود. علاوه بر این نسبتهای کارایی طرح را نیز در زمینه های متفاوت ارائه می دهد (از جمله کارایی مطلق یا نسبی). همچنین در رابطه با کمکی که نیروی کار ماهر و غیر ماهر در بهبود طرح ارائه میدهند، اطلاعات مفیدی تولید می شود. نقش طرح در توسعه صادرات در صورتیکه محصولات طرح قابل صدور باشند و نیز نقش طرح در تولید ناخالص داخلی (در صورت استفاده طرح از مواد اولیه وارداتی و موارد مشابه) و موادی از این قبیل، از جمله اطلاعات ارائه شده در این نرم افزار می باشد، در مواردی که خرید ها و یا فروشهای خارجی وجود داشته باشد، نرخهای تغییر ارز نیز که احتمالاً از لحاظ اقتصادی با نرخ تغییر ارز در تحلیلهای مالی متفاوت است، وارد برنامه شده و اطلاعات مفیدی را نرم افزار در رابطه با آن ارائه می دهد. علاوه بر موارد فوق، می توان اطلاعاتی را که در این شیوه ها در تحلیلهای اقتصادی به کاربر ارائه می دهد به شرح زیر خلاصه کرد:
1-      ارزش افزوده طرح
1-1-            محاسبات عددی مربوط به ارزش افزوده
1-2-            ساختار گرافیکی ارزش افزود
1-3-            ساختار گرافیکی ارزش افزوده ملی
2-          اثر مبادلات ارزی طرح برتر از پرداختهای ملی
3-          اثر اجرای طرح به سطح اشتغال ملی
4-          ارزیابی اقتصادی طرح
4-1-            صورت منافع و مخارج اقتصادی طرح
4-2-            NPV وIRR اقتصادی طرح
4-3-            ساختار گرافیکی ارزش فعلی اقتصادی طرح
   لازم بذکر است که در هنگام محاسبه NPV اقتصادی طرح از مبانی جداگانه از جمله اثرات غیر مستقیم طرح (Indirect effect)، تعدیلات بازار و یا تعدیلات نرخ تغییر ارز، استفاده شده و تحلیل حساسیت نیز در مورد آن قابل انجام می باشد. با توجه به این مبانی جداگانه، قطعاً قدرت تحلیل و بررسی توسط کاربر افزوده می شود. نکته قابل توجه در مورد ابزارهای جدید آن است که کلیه محاسبات به ریز نمایش داده می شود و معنا و مفهوم کلیه اصطلاحات و نسبت های ارائه شده در هر لحظه از تحلیل قابل دستیابی است و بنابراین قدرت مانور کاربر در رابطه با این نرم افزار و تحلیلهای انجام شده بسیار بالا می رود.
در پایان بایستی متذکر شد، قابلیت ابزارهای جدید بسیار بالا بوده و بسته به نیاز کاربر، کارایی بالایی داشته و در بسیاری موارد پلسخگو می باشد. البته هر چه اطلاعات وارد شده به این نرم افزار هر چه غنی تر باشد، تحلیلهای انجام شده ، گسترده تر و مفید تر خواهد بود.
 
واژه نامه
Abbreviation: مخفف واحد پولی, این مخفف در پنجره مربوط به واحدهای پولی معرفی می شود.
Accounting Currency: واحد پولی مورد استفاده در عملیات حسابداری. در حقیقت این واحد پولی آن واحدی است که در جداول و گزارشات حسابداری (و یا خروجی نرم افزار) کلیه ورودی ها و خروجی های پروژه بر مبنای آن بیان می شوند. اگر این واحد پولی یک واحد پولی داخلی باشد, در صورت وجود واحدهای پولی خارجی این ارقام توسط نرخ تسعیر ارزی که در پنجره واحدهای پولی معرفی شده, به واحد پول داخلی تبدیل می شوند و بالعکس. واحد پولی مورد استفاده در عملیات حسابداری در پنجره واحدهای پولی تعریف می شود.
Accounts payable: حسابهای پرداختنی. این حساب ها بیانگر خرید کالا و خدمات به صورت نسیه می باشد. در واقع زمانی که بابت خریدها از جمله خرید مواد اولیه مورد نیاز پروژه, وجهی پرداخت نمی شود بهای این خرید ها در این حساب نشان داده می شود. جهت محاسبه این حساب از تعداد روزهای پوشش حساب های پرداختنی که در پنجره سرمایه در گردش تعریف شده, استفاده می شود. هر گونه کاهش (افزایش) در حساب های پرداختنی موجب افزایش (کاهش) در سرمایه در گردش می شود.
Accounts Receivable: حساب های دریافتنی. این حساب ها بیانگر فروش های نسیه می باشد. در حقیقت زمانی که در هنگام فروش محصولات پروژه وجهی دریافت نمی شود, بهای محصولات فروش رفته در این حساب نمایش داده می شود. جهت محاسبه این حساب از تعداد روزهای پوشش حسابهای دریافتنی که در پنجره سرمایه در گردش تعریف شده, استفاده می شود. هر گونه کاهش (افزایش) در حساب های پرداختنی موجب کاهش (افزایش) در سرمایه در گردش می شود.
Actual end of production: تاریخ خاتمه تولید یک محصول یا خدمت خاص. این تاریخ توسط نرم افزار به صورت خودکار همان تاریخ خاتمه فاز تولید که قبلا مشخص شده است, در نظر گرفته می شود ولی می توان این تاریخ را در پنجره محصولات پروژه تعریف کرد.
Actual start up of production: تاریخ شروع تولید یک محصول یا خدمت خاص. نرم افزار به صورت خودکار این تاریخ را همان تاریخ شروع فاز تولید ( تاریخ خاتمه فاز ساخت) در نظر می گیرد, ولی کاربر می تواند این تاریخ را در پنجره محصولات پروژه تعریف نماید.
Add to print job: گزارشات نرم افزار را هم می توان به صورت همزمان با استفاده از آن, چاپ کرد و هم اینکه آنها را در یک مکان خاص ذخیره کرد و در پایان به صورت یک جا چاپ کرد. با استفاده از این دستور می توان گزارشات را جهت چاپ نهایی ذخیره نمود. این دستور در منوی چاپ یافت می شود.
Adjustment Factor: عامل تعدیل یا نسبت ارزش بازار تعدیل شده به ارزش مالی. در حقیقت با ضرب عامل تعدیل در ارزش مالی هر یک از ورودی ها و خروجی های پروژه, ارزش بازار تعدیل شده آنها حاصل می شود و به منظور حذف انحرافاتی است که در قیمت های بازار صورت می پذیر. ارزش بازار تعدیل شده در ارزیابی اقتصادی پروژه کاربرد دارد و عامل تعدیل در پنجره های تعدیل هر یک از ورودی ها و خروجی های پروژه به صورت مجزا تعریف می گردد.
Agricultural: پروژه های کشاورزی. منظور پروژه هایی است که هدف اصلی آنان تولید و فروش محصولات کشاورزی و دام و طیور می باشد. نوع پروژه که یکی از انواع آن کشاورزی است در پنجره پروژه جدید مشخص می گردد.
Allowances: معافیت, پاداش. این گونه معافیت ها و پاداش ها به منظور تشویق سرمایه گذاری در برخی موارد خاص توسط مقامات دولتی اعطاء می شود که در نهایت باعث کاهش بدهی های مالیاتی می شو. مبلغ معافیت سرمایه گذاری از سود کسر می شود که این باعث کاهش مالیات قابل تمحاسبه می گردد. معافیت استهلاک نیز هم ارزش دفتری دارایی ها را می کاهد و هم استهلاک قابل کسر را طی یک دوره مالی افزایش می دهد که این دو مسئله هر دو به همراه یکدیگر باعث کاهش مالیات محاسباتی می شود. این معافیت ها در پنجره مالیات ها و معافیت ها تعریف می شود.
Analyze: تحلیل. در این بخش منظور تحلیل های اقتصادی است که ارزش های اقتصادی از طریق تعدیل اطلاعات مالی محاسبه می نماید.
Annual Sales: میزان فروش محصولات و خدمات یک پروژه طی هر یک از سال های فاز بهره برداری پروژه. این میزان در پنجره برنامه فروش برای هر یک از محصولات و خدمات به طور مجزا تعریف می شود.
Annuity: یک نوع از بازپرداخت وام های مربوط به پروژه که در آن جمع پرداخت های بهره واصل وام ثابت می ماند. در حقیقت بهره با افزایش در اصل (اقساط) وام, کاسته می شود. نوع وام در پنجره تامین مالی در بخش شرایط وام تعریف می شود.
Assign Economic Analysis: اجرای تحلیل اقتصادی. با انتخاب این گزینه, کلیه اقلام مالی مربوط به تحلیل های اقتصادی انتخاب می شوند که معیار این انتخاب دو مورد می باشد: 1) انحراف زیاد از قیمت های بازار و 2) ارزش های بالا نسبت به سایر اقلام, که ایندو معیار بایستی به صورت همزمان لحاظ شوند. این گزینه در منوی تغییرات (Edit Menu) یافت می شود.
Balance sheet and Ratios: ترازنامه و نسبت ها (مالی و کارایی). ترازنامه در واقع تصویر واحد تجاری را در یک لحظه از زمان نشان می دهد.در تراز نامه ارزش دارایی ها و بدهی ها و تفاوت آنها که خالص ثروت شهرت دارد, تشریح می شود. نسبت ها نیز نمایانگر روابط موجود بین پارامترهای مختلف استخراج شده از ترازنامه می باشند که به عنوان شاخص هایی جهت ورشکستگی, نقدینگی و یا سوددهی به کار گرفته می شوند. از جمله این نسبت ها می توان به نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و یا نسبت جاری اشاره کرد.
Break-even-analysis: تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر. در نقطه سربه سر, درآمد فروش به طور کامل قادر به پوشش هزینه های ثابت و متغیر می باشد و چیزی به نام سود برای واحد تجاری باقی نمی ماند.
واحد تجاری زیر نقطه سربه سر با زیان رو به روست و بالای آن نقطه سودده خواهد بود. نقطه سربه سرمی تواند در قالب حجم فروش, درآمد و یا درصد ظرفیت به کار گرفته شده, عنوان گردد. نقطه سر به سر شاخصی جهت ریسک محسوب می شود که این ریسک با افزایش ظرفیت در نقطه سر به سر, افزوده می شود.
Business Result: نتایج تجاری. این نتایج شامل یکسری گزارشات مالی (درآمد, تراز نسبت ها, جریانات نقدی, هزینه های مستقیم, سربه سر و غیره) قابل چاپ می باشند. در حقیقت نتیجه تحلیل های مالی در قالب نتایج قابل نمایش و چاپ هستند.

 
C
Calculation: محاسبه. در واقع محاسبات بر روی داده های ورودی پروژه انجام می گیرد که نتایج تجاری حاصل این محاسبات خواهند بود. جهت اجرای محاسبات از منوی مقیاس (Module) استفاده می شود.
Calculator: ماشین حساب. وسیله ای جهت انجام محاسبات ریاضی. استفاده از این ابزار مناسب از طریق منوی تغییرات امکان پذیر می شود. همچنین در بالای صفحات مورد استفاده در نرم افزاری و بسیاری از پنجره های مربوط به ورود اطلاعات مورد نیاز پروژه, این ماشین حساب با شکل خاصی (قرمز رنگ) ملاحظه شده و قابل استفاده می باشد.
Capitalize interest: بهره پرداخت نشده در مورد برخی وام ها, بهره متعلقه به دلایلی پرداخت نمی شود و به مبلغ اسمی اولیه وام اضافه می شود و اصطلاحا این بهره, سرمایه ای می شود. همزمان , این میزان بهره پرداخت نشده, به شکل یک دارایی ظاهر شده و به روش تعریف شده توسط کاربر, مستهلک می شود.
Cash Flow: جریانات وجه نقد. این جریانات شامل وجوه نقد ورودی به پروژه وجوه نقد خروجی از آن (قابل طرح با واژه های پولی) می باشد که مربوط به برنامه ریزی مالی, بازده کل سرمایه گذاری و بازده صاحبان حقوق پروژه می باشد.
Cash- in- hand : وجوه در دست. بخشی از سرمایه در گردش که نمایانگر وجوه نقد ذخیره شده جهت تامین پرداخت های احتمالی کوتاه مدت می باشد. به عبارت دیگر برخی از وجوه پروژه که جهت مخارج جاری پروژه نگهداری می شود.
Coefficient of Turnover: ضریب گردش یا تعداد روزهای گردش هر یک از اقلام مربوط به سرمایه در گردش طی یک سالی مالی (این سال مالی معمولا 360 روز در نظر می گیرد می شود). این ضریب از طریق تقسیم عدد 360 بر تعداد روزهای پوشش مربوط به هریک از این اقلام محاسبه می شود.
Compare: مقایسه در منوی گرافیک, واژه مقایسه به چشم می خورد که عملکرد یک پروژه را با پروژه های دیگر مورد مقایسه قرار می دهد.
Constant Principal: نوعی از وام می باشد که اصل وام در اقساط مساوی طی دوره مشخصی از زمان بازپرداخت می شود.
Construction phase: فاز ساخت. مرحله ای از پروژه که طی آن پروژه مورد ساخت و استقرار (اجرا) قرار می گیرد. در واقع در این فاز مراحل ساخت یک پروژه انجام می شود و انجام آن جهت رسیدن به دوره بهره برداری ضروری است. لازم به ذکر است که استهلاک دارایی ها در فاز ساخت امکان پذیر نیست و بایستی این استهلاک تا دوره بهره برداری محاسبه نشود.
Begin: منظور تاریخ شروع فاز ساخت پروژه می باشد.
Length : طول مدت دوره ساخت که در قالب سال و یا ماه قابل بیان می باشد.
End: آخرین روز فاز ساخت مد نظر است که خود به صورت اتوماتیک محاسبه و نمایش داده می شود و توسط کاربر قابل اصلاح و تغییر نمی باشد.
Coordinates: مختصات. منظور مختصات هر یک از نقاط موجود در نمودار با توجه به محورهای افقی و عمودی نمودارهای ارائه شده در نرم افزار می باشد. واژه مختصات در منوی گرافیک قابل ملاحظه می باشد. با علامت زدن در کنار این واژه می توان مختصات نقاط دلخواه در نمودار را ملاحظه نمود.
Copy: کپی. با استفاده از این واژه می توان یک گروه از داده ها را از مکانی به مکان دیگر منتقل کرد, بدون آنکه داده ها از مکان اولیه خود حذف شوند. این واژه در منوی تغییرات مشاهده شده و از طریق واژه ‌‍Paste تایید می شود.
Cost allocation: تخصیص هزینه. زمانیکه در هنگام تعیین مشخصات ویژه پروژه مستله تخصیص هزینه نیز علامت زده شود, به صورت خودکار گزینه های مربوط به تخصیص هزینه ظاهر می شوند. Cost- benefit analysis: تجزیه و تحلیل منافع- مخارج. این گونه تجزیه و تحلیل ها در رابطه با تجزیه و تحلیل های اقتصادی انجام می شود. در واقع در این گونه تحلیل ها ارزشهای ورودی ها و خروجی های پروژه به ارزش های اقتصادی تبدیل می شوند و منافع و مخارج حاصل از آنها مورد مقایسه قرار می گیرند.
Value added: ارزش افزوده پروژه. این ارزشی افزوده از طریق کسر کردن هزینه های مربوط به مواد اولیه و خدمات واسطه ای به کار گرفته شده در تولید از قیمت بازار آن کالا و خدمات بدست می آید.
Net Foreign exchange : خالص ارزش وجوه از ورودی و خروجی به پروژه. این خالص می تواند شامل جریانات ورودی مستقیم حاصل زا صادرات محصول و جریانات خروجی مستقیم حاصل از واردات مواد اولیه باشد. همچنین جریانات ورودی و خروجی غیر مستقیم حاصل از مبادلات ارزی مربوط به فعالیت های پروژه نیز شامل این خالص ارزش وجوه ارزی می شود.
Employment Effect: اثرات استخدامی پروژه, به عبارت دیگر فرصت های استخدامی که از اجرای یک پروژه حاصل می شود. میزان سرمایه گذاری به ازای هر نفر اسختدام شده در یک پروژه, شاخصی برای مؤثر بودن پروژه از جهت اشتغال زایی تلقی می شود.
Economic appraisal : ارزیابی اقتصادی و به عبارت دیگر تجزیه و تحلیل مخارج و منافع یک پروژه که این تحلیل از طریق تعدیل ارزش های بازار توسط حذف انحرافات و کاربرد پارامترهای ملی و محلی امکانپذیر می شود. یک معیار عمومی جهت قابل پذیرش بودن یک پروژه فزونی منافع بر مخارج مربوط به آن می باشد. تجزیه و تحلیل ارزش افزوده پروژه یکی از راهکارهای موجود جهت ارزیابی اقتصادی پروژه می باشد.
Cost Center: مرکز هزینه. در حقیقت یک فعالیت اصلی از پروژه که میتوان یک گروه از هزینه ها را بدان مربوط کرد, به عنوان یک مرکز هزینه تلقی می شود. از جمله مراکز هزینه می توان به مرکز تولید- انبار و حمل و نقل اشاره کرد. اطلاعات مربوط به مرکز هزینه را زمانی می توان در اطلاعات ورودی پروژه وارد کرد که در قسمت مشخصات ویژه پروژه, گزینه مربوط به مرکز هزینه علامت زده شده باشد.
Cost center analysis: تجزیه و تحلیل مرکز هزینه. در واقع جهت انجام تجزیه و تحلیل ساختاری پروژه, هزینه ها به فعالتی های خاصی تخصیص داده می شوند. اگر تحلیل مرکز هزینه در بخش مشخصات ویژه پروژه فعال شده باشد, در کلیه پنجره های مربوط به هزینه, بخش تجزیه و تحلیل مراکز هزینه مشاهده می شود. در این بخش می توان هر یک از هزینه ها را به مرکزی خاص نسبت داد.
Cost structure: ساختار هزینه ها که در واقع بیانگر سلسله مراتب نزولی مخارج و هزینه های یک پروژه می باشد و به عبارت دیگر هزینه های پروژه را از بالا به پایین به نمایش می گذارد.
Costs: هزینه ها که بیانگر مبالغ پرداخت شده جهت سرمایه گذاری و تولید در یک پروژه می باشند. این هزینه ها می توانند در قالبی مالی بیان شوند و یا به منظور تحلیل های اقتصادی در مورد تعدیل مناسب قرار گیرند.
Annual adjustments (fixed and variable costs): هزینه های تولید یا می توانند در قالب هزینه های استاندارد بیان شوند و یا در قالب هزینه های سالانه و یا ترکیبی از هر دو که در صورت استفاده از هزینه های سالانه از گزینه تعدیلت سالانه استفاده می شود. در صورت معرفی هزینه های استاندارد, استفاده از هزینه های سالانه می تواند به منظور نمایش انحرافات مثبت و یا منفی از استانداردها باشد, لذا هر گونه انحرافی از هزینه های استاندارد از طریق مقایسه این هزینه ها با هزینه های سالانه (annual adjustment) حاصل می شود. البته در بخش های هزینه های سالانه هم می توان بخش ثابت را از متغیر تفکیک نمود.
Cost by products: در صورت انتخاب گزینه تخصیص هزینه ها, هزینه های مستقیم مربوط به هر محصول تحت این عنوان مشخص می شود.
Fixed costs: هزینه هایی که در طول هر سال از تولید ثابت هستند و با تغییر در ظرفیت تولید کم و زیاد نمی شوند.
Fixed part: درصدی از هزینه های تولید که طی سال تولید ثابت اند و با تغییر در ظرفیت تولید کم و زیاد نمی شوند.
Indirect costs: هزینه های غیر مستقیم و به عبارت دیگر هزینه هایی که به طور مستقیم قابل تخصیص به یک محصول خاص نیستند و این بیشتر در زمانی اتفاق می افتد که تولید چند محصولی وجود داشته باشدو این هزینه ها با توجه به مبنایی که در بخش تخصیص هزینه ها مشخص می شوند, به محصولات تخصیص داده می شوند.
Per unit of out put: میزان مواد مصرفی در هر واحد تولیدی
Total costs: جمع هزینه های عملیاتی, مالی, بازاریابی و استهلاک
Standard production costs at nominal capacity: مقادیر و هزینه های مربوط به ورودی های مورد نیاز جهت تولید یک محصول خاص در یک ظرفیت تولیدی اسمی تعریف شده. این مقادیر در هزینه های هر واحد صرفی ضرب شده و کل هزینه استاندارد تولیدی مربوط به یک واحد محصول را به دست می دهد. هزینه تولید واقعی از جمع بخش ثابت و بخش متغیر هزینه های تولید به دست می آید که تابعی از نرخ واقعی تولید در ظرفیت اسمی تولید است.
Variable costs: هزینه های متغیر که به صورت خطی تابعی از جم تولید واقعی اند. بخش متغیر هزینه ها به صورت درصدی از کل هزینه های استاندارد در پنجره هزینه های تولیدی تعریف می شود.
Variable Part: درصدی از هزینه های تولید که مستقیما با حجم تولید تغییر می کنند. این درصد در پنجره هزینه های تولید تعریف می شوند.
Currency:  واحد پولی که ارزش ورودی ها و خروجی های پروژه را نمایش می دهد. در مورد تحلیل مالی هم می توان از واحد پولی داخلی و هم واحد پولی خارجی استفاده کرد.
Name: نام واحد پولی
Abbreviation: مخفف واحد پولی ( به عنوان مثال Rls برای ریال ایرانی)
Exchange Rate: نرخ تسعیر که بیانگر تعداد واحدهای پولی معادل یک واحد پولی خاص می باشد. به عنوان مثال هر یک دلار آمریکا معادل 8000 ریال ایران است که 8000 همان نرخ تسعیر برای تبدیل دلار آمریکا به ریال ایران مورد استفاده قرار می گیرد که از طریق ضرب 8000 در دلار آمریکا می توان ریال ایران را بدست آورد.
Cut: گزینه ای جهت انتقال یک مجموع داده ها از یک مکان به مکان دیگر که در منوی تغییرات ملاحظه می شود. در صورت این انتقال, مجموع داده ها از مکان اول کاملا حذف خواهد شد. عمل انتقال همانند کپی داده ها, با انتخاب گزینه Paste تایید و تکمیل می شود.

 
D
Data Input: ورود داده ها.
Data Structure: ساختار داده ها. داده های مربوط به یک پروژه می توانند به صورت یک ساختار درختی وارد نرم افزار شوند که در این صورت هم نظم داده ها رعایت می شود و هم اینکه ورود اطلاعات کمتر با مشکل مواجه می شود و کمتر اطلاعاتی جهت ورود فراموش می شوند. تنه اصلی این درخت همان پروژه مورد نظر کاربر می باشد. شاخته های اصلی یک پروژه صنعتی به شرح زیر می باشند: شناسایی پروژه, برنامه ریزی زمانی, محصولات , واحد های پولی, ساختار مراکز هزینه, تورم , مشارکت ها, تنزیل وجوه نقد, هزینه های سرمایه گذاری, ‌هزینه های تولید, برنامه فروش, سرمایه در گردش, منابع تامین سرمایه, مالیات ها ومعافیت ها, تاریخ شروع (در مورد پروژههای بهسازی و نوسازی) و تحلیل اقتصادی, ساختار داده ها با توجه به نوع پروژه (صنعتی, کشاوررزی, معدنی و غیره) ممکن است متفاوت باشد.
Decimal Digital: تعداد اعشار را جهت نمایش نتایج تحلیل ها قابل تعیین در منوی تغییرات می باشد.
Default: در نرم افزار این امکان وجود دارد که برای برخی از ارقام و شرح ها مواردی را به صورت قراردادی تعیین کرد. البته از طریق این گزینه در منوی تغییرات می توان برخی از این موارد قراردادی را تغییر داد. به عنوان مثال می توان به موارد زیر که به صورت قراردادی در این نرم افزار تعریف شده اند, اشاره کرد:
-         تخصیص واحد پول داخلی ومخفف مربوط به آن
-         انواع روش های استهلاک
-         ذخیره کردن فایل های ایجاد شده
-         حداقل روزهای پوشش یا ضریب گردش
و ...
Delete: از طریق این گزینه که در منوی تغییرات به چشم می خورد, می توان گروهی از داده ها را از مجموعه داده ها حذف کرد.
Depreciation allowance: معافیت ناشی از استهلاک که از طریق افزایش هزینه استهلاک انجام می شود و نهایتا باعث کاهش درآمد مشمول مالیات می شود. این امر یکی از مواردی است که در هنگام تشویق سرمایه گذاری در برخی موارد خاص اجرا می شود.
Deprecation Conditions: شرایط مربوط به محاسبات استهلاک بایستی در پنجره های مربوط به سرمایه گذاری و نیز پنجره مربوط به بهره های پرداخت نشده (سرمایه ای شده) مشخص شود. از جمله این شرایط می توان به موارد زیر اشاره کرد:
-         روش استهلاک
-         تاریخ شروع استهلاک
-         نرخ سالانه استهلاک
-         مدت عمر دارایی
-         ارزش قراضه (به صورت درصدی از ارزش اولیه دارایی)
Deprecation type: انواع روش های استهلام نوع رش استهلاک بایستی در پنجره مربوط به هزینه های سرمایه گذاری و نیز پنجره مربوط به وام در مورد بهره های پرداخت نشده, مشخص شود.
Linear to scrap: روش استهلاک خطی مستقیم تا ارزش قراضه. در این روش از ارزش اولیه دارایی, ارزش قراضه کسر شده و تقسیم بر تعداد سال های عمر آن دارایی شده و مبلغ استهلاک برای هر سال که برای آنها مساوی است, محاسبه می شود.
Linear to zero: روش استهلاک خطی مستقیم تا صفر. در این روش ارزش اولیه دارایی بر تعداد سال های عمر دارایی تقسیم می شود و ارزش استهلاک که برای سال های مورد نظر مساوی است , محاسبه می شود.
Acceterated: روش های استهلاک شتابدهنده. در این روش بیشترین مبلغ استهلاک در سال اول محاسبه می شود و روش محاسبه استهلاک بدین صورت است که ارزش اولیه خرید دارایی منهای ارزش قراضه آن در نرخ استهلاک تعیین شده ضرب می شود. برای سال های بعدی ارزش دفتری دارایی در نرخ مورد نظر ضرب می شود و بدین ترتیب مبلغ استهلاک به صورت سالانه کاسته می شود.
Sum-of-digital : روش مجموعه سنوات. در این روش مبلغ استهلاک در هر سال به سال محاسبه استهلاک بستگی دارد و بدین صورت محاسبه می شود که جهت تعیین نرخ استهلاک در هر سال, کسر این نرخ از این رابطه بدست می آید: جمع سال های عمر دارایی تعداد سال های عمر دارایی به صورت نزولی عنوان می شود (مثلا عمر 4 ساله: 10=4+3+2+1) و در صورت کسر تعداد سال های عمر دارایی به صورت نزولی عنوان می شود (مثلا نرخ استهلاک در سال اول در مثال قبلی 10/4, در سال دوم 10/3, در سال سوم 10/2, در سال چهارم 10/1 است).
Depth of analysis: عمق تحلیل ها و به عبارت دیگر نوع تحلیل که می تواند مالی و اقتصادی باشد. این نوع در هنگام شناسایی پروژه تعیین می شود. لازم به ذکر است که نرم افزار به صورت قراردادی, تحلیل مالی را حتما انجام می دهد, ولی تحلیل اقتصادی توسط کاربر درخواست می شود.
Direct costing: هزینه یابی مستقیم. هزینه های در پنجره های مربوط به هزینه های تولیدی, به طور مستقیم به برخی محصولات تخصیص داده می شوند و جهت محاسبه حاشیه فروش یا حاشیه سود و محصول مورد استفاده قرار می گیرد.
Direct Data: داده های مستفقیم. آن دسته از داده ها (هزینه ها یا درآمدها) که به طور شخصی به یک محصول خاص مربوط می شود, داده های مستقیم و بقیه داده های غیر مستقیم تلقی می شوند.
Discounted cash flow: جریان وجوه نقد تنزیل شده. جهت احتساب ارزش زمانی پول. بایستی ارزش فعلی وجوه آتی محاسبه شود که این از طریق تنزیل این وجوه با استفاده از نرخ تنزیل که در پنجره معرفی شده, انجام می پذیرد.
Discounted return on total equity: بازده تنزیل شده کل حقوق. این بازده از طریق تنزیل مابه التفاوت وجوه مازاد پروژه قبل از وجوه نقد توزیع شده به عنوان سود سهام, و کل سرمایه پرداخت شده توسط سرمایه گذاران محاسبه می شود. لذا این رقم نشانگر بازده بالقوه پروژه از ناحیه صاحبان حقوق پروژه می باشد. البته بازده مؤثر بستگی به سیاست سود سهام اتخاذ شده توسط صاحبان پروژه دارد. از سوی دیگر این بازده بالقوه از لحاظ تئوری حداکثر بازده ممکن پروژه می باشد.
Discounting: تنزیل کردن یا فرایند محاسبه ارزش فعلی وجوه نقد آتی با استفاده از نرخ تنزیل مناسب. با تقسیم عدد یک بر نرخ تنزیل, عامل تنزیل محاسبه می شود که با نزدیک شده به زمان حال این عامل به عدد یک نزدیک و نزدیک تر می شود.

 
E
Economic analysis: تجزیه و تحلیل اقتصادی. زمانی که کلیه ورودی ها و خروجی های پروژه در قالب ارزش های اقتصادی اشان بیان شوند, این تحلیل ها قابل انجام است. جهت تبدیل ارزشهای مالی ورودی ها و خروجی ها ی پروژه به ارزش های اقتصادی شان از عوامل و نرخ های مناسب تبدیل بهره گرفته می شود.
Economic rate of return: نرخ بازده اقتصادی که همان نرخ بازده داخلی است که با توجه به قیمت های ارزش های اقتصادی محاسبه شده است.
Edit node: ویرایش داده ها. اطلاعات و داده های ورودی پروژه غالبا قابل اصلاح و ویرایش توسط این گزینه که در اغلب پنجره ها ملاحظه می شود, هستند. همچنین جهت ویرایش مورد نظر از منوی تغییرات نیز بهره گرفته می شود.
Efficiency ratios: نسبت های کارایی. این نسبت ها بیانگر چگونگی استفاده منابع به کار گرفته شده در یک پروژه می باشند که از طریق ارتباط بین برخی پارامترهای موجود در پروژه محاسبه می شوند. این نسبت ها معمولا جهت مقایسه پروژه ها با یکدیگرو یا با یک صنعت خاص استفاده می شود.
Employment effect: اثرات استخدامی پروژه. به عبارت دیگر فرصت های استخدامی که از اجرای یک پروژه حاصل می شود. میزان سرمایه گذاری به ازای هر نفر استخدام شده در یک پروژه, شاخصی برای مؤثر بودن پروژه از جهت اشتغال زایی تلقی می شود.
End of production: تاریخ پایان تولید یک محصول یا خدمت خاص در پروژه. این تاریخ تاریخ می تواند الزاما همان تاریخ خاتمه پروژه نباشد.
Equity (capital): حقوق و یا سرمایه. وجوهی که توسط افراد سهیم در پروژه جهت تامین هزینه های سرمایه گذاری و یا تولید تهیه می شود. نحوه توزیع این حقوق بین صاحبان حقوق معمولا دلالت بر مالکیت و ادعای هر از صاحبان نسبت به منافع مالی ایجاد شده توسط پروژه دارد.
Escalation: صعود خاص قیمت ها. این امکان وجود دارد که هر یک از اقلام ورودی پروژه با نرخ مشخصی طی سال های پروژه رشد داشته باشند که این نرخ معمولا طی دوره زمانی عمر پروژه ثابت می باشد. عموما این واژه در مورد افزایش قیمت یک قلم از هزینه ها (درآمدها) نسبتب ه افزایش عمومی قیمت ها به کار برده می شود. نرخ تورم بیانگر یک افزایش عمومی قیمت ها در یک سال خاص در مورد واحد پول داخلی و یا خارجی می باشد که از یک شاخص عمومی از جمله شاخص قیمت مصرف کنندگان تبعیت می کند. یک قیمت می تواند هم تاثر از تورم و هم صعود خاص قیمت ها باشد و ایندو با هم منافاتی ندارند.
Exchange rate: نرخ تسعیر. زمانی که برای تعیین قیمت داده های مربوط به پروژه از دو یا چند واحد پولی متفاوت استفاده شوند, این قیمت ها همگی بایستی با استفاده از نرخ های مناسب که همان نرخ های تسعیر هستند, به یک واحد پولی مشخص (معمولا واحد پول داخلی) تبدیل شوند. نرخ تسعیر نمایانگر ارتباط بین واحدهای پولی متفاوت می باشد.
Expansion projects: پروژه های بهسازی. این پروژه ها معمولا به عملیات شرکت های موجود اضافه می شوند. این پروژه ها می توانند در مورد بهبود محصولات یک شرکت اجرا شوند و مواردی از این قبیل. این نوع پروژه ها در پنجره شناسایی پروژهها تعریف می شوند. در مورد این نوع پروژه ها نرم افزار این امکان را فراهم می کند ک اطلاعات مربوط به دارایی ها و بدهی ها فعلی شرکت را نیز وارد تحلیل ها نمود.
 

 
F
Feasibility Study: مطالعات امکان سنجی. یک دسته مطالعات و تحقیقاتی که راهکارهای موجود جهت اجرای طرح ها و پروژه های سرمایه گذاری را مورد بررسی قرار می دهند تا امکان پذیر بودن آنها را در راستای تحقق اهداف خاص صاحبان پروژه مورد رد و یا تایید قرار دهند.
در این مطالعات بایستی محدودیت های با اهمیت هریک از راهکارها مشخص شده و بهترین راهکارها جهت اجرای پروژه شناسایی شود.
File: فایل همان محل ذخیره اطلاعات مربوط به یک پروژه می باشد که جهت جداسازی فایل ها از یکدیگر بایستی به هر فایل یک نام مسخص اعطا کرد. با انتخاب نام هر فایل دسترسی به آنها در آینده ساده تر خواهد بود.
Financial analysis: تجزیه و تحلیل مالی. در این گونه تحلیل ها کلیه تبعات مالی اجرای یک پروژه مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این گونه تحلیل ها بر تصمیم گیری افراد ذینفع و ذیعلاقه در پروژه اعم از سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان تاثیر با اهمیتی خواهد داشت.
Financial Ratios: نسبت های مالی. شاخص هایی که عملکرد مالی پروژه رااز طریق ارتباط دو پارامتر مختلف مالی در زمینه های متفاوت مورد بررسی قرار می دهند. این نوع نسبت ها در تعیین احتمال ورشکستگی و خطرات مرتبط با پروژه کمک شایانی می نمایند.
Fixed investment costs: هزینه های ثابت سرمایه گذاری. این مخارج بدین منظور صرف می شوند که بتوان پروژه را به مرحله بهره برداری رساند. از جمله این مخارج می توان به خرید زمین, دارایی های بلند مدت از جمله ماشین آلات و تجهیزات و خرید لیسانس و دانش فنی اشاره کرد.
Foreign: خارجی. در رابطه با پروژه هم خرید ها و هم فروش ها می توانند در بازار خارجی انجام گیرند. در این موارد به جای واحد پول داخلی از واحد پول خارجی استفاده می شود که در تحلیل ها بایستی مشخصا از یکدیگر جدا شوند.
Foreign Exchange effect: جریانات ورودی و خروجی وجه نقد ناشی از مبادلات خارجی مرتبط با پروژه. این جریانات می توانند به طو مستقیم و یا غیر مستقیم با فعالیت های پروژه مرتبط باشند.
نظرات 1 + ارسال نظر
بهار شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:37

واقعااااااااااااااااا عالی بود خدا قوت. یه دنیا ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد